ch
Feedback
دختری که رهایش کردی.

دختری که رهایش کردی.

前往频道在 Telegram

این چنل فروشی نیست و تمامی آگهی های مربوط به فروش فیک می‌باشند. ارتباط : @maedehstm تبلیغات نداریم.

显示更多
2025 年数字统计snowflakes fon
card fon
102 295
订阅者
+13124 小时
+1 4037
-1 65130
帖子存档
چرا یه پسر مذهبی باید انقدر حشری باشه 😐😐😐
显示全部...
00:07
视频不可用在 Telegram 中显示
دخترا اومدن خاطراتشون از خواستگارای مذهبیشون گفتن اگر میخای بخونی همین الان بیا اینجا: @khatereh
显示全部...
3.15 KB
پیش به سوی ازدواج سنتی🤣🤣
显示全部...
照片不可用在 Telegram 中显示
رفقا از الان به بعد من فقط شوهر مذهبی میخاممممم حوصله ندارم توضیح بدم چرا خودتون خاطرات بخونین میفهمین : @khatereh
显示全部...
با همسرم قرار گذاشته بودیم تا شب عروسی رابطه نداشته باشیم یعنی حتی قسمت خصوصی همدیگرو ندیده بودیم دوره عقد شب عروسی واسه اینی که خاطره انگیز باشه بالای اونجارو..... مشاهده خاطره
显示全部...
شوهرم اصرار که یه شب برم خونشون بمونم ولی بابام اجازه نمیداد خلاصه بعد چندماه به سختی راضی شد بمونم کنارهم خواب بودیم که 😂😂😂 مشاهده خاطره...
显示全部...
照片不可用在 Telegram 中显示
من درحال خوندن خاطرات ها سمی و سوتی های یه ملت 😂 اگر ۶روزه نخندیدی بیا اینجا: @khatereh
显示全部...
خاطرات پشم ریزون اولین جلسه لیزرتون رو تعریف کنید : @khatere
显示全部...
مشکلات شما: اوایل ازدواجمون می‌دیدم شوهرم با دخترا تو اینــستا و تلــگـر،ام چـت میکنه، چند بار هم قهـر کردم رفتم خونه بابام ولی فایده نداشت، تا تصمیم گرفتم : ادامه پست
显示全部...
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته...شوهرم گفت باید بیای خونه ما و به مادرم کمک کنی...اکثرا میرفت ماموریت کاری.‌..من و مادرشوهرم تنها بودیم...اونروزم برای مأموریت رفته بود شمال ...از مادرشوهرم اجازه گرفتم به مادرم سربزنم...یادم اومد گوشیمو با خودم نیاوردم و فورا برگشتم ..کلید انداختم و‌درُ باز کردم...ولی توی هال با دیدن اون صحنه تا مدت زیادی نمیتونستم حرف بزنم👇 ادامه خاطره اینجا بخون
显示全部...
دوران نامزدی همیشه دوست داشتم نامزدم دستمو بگیر یا منو ب‌غ‌ل کنه ولی نامزدم از اونجایی که خیلی مذهبیه میگفت تا محرم نشدیم بهم دست نمی زنیم. اون روزا من دانشجو بودم و خوابگاهی. نامزدم دو هفته ای یه بار می اومدم پیشم . منم چون دلم بغ‌ل عشقولانه می خواست ونامزدم هم مذهبی میدونستم که منتفیه. خلاصه دو سه روز بعد یه ماجرایی زنگ زد گفت میخام عقد کنیم(منم تو دلم عروسی بود) بهش گفتم نمیدونم هر کاری که دوس داری بکن. مقدمات عقد فراهم شد و تو خونه ی ما مراسم عقد برگزار شد. منم بر اساس تجربه ی نامزدیمون هیچ امیدی به آقامون نداشتم گفتم به این باشه میگه بعد عروسی... ولی روز عقد من برای یه کاری رفتم اتاقم. وقتی وارد اتاقم شدم دیدم... ادامه پست...
显示全部...
دیگه دوره ی دعا و طلسم و جادو خیلی وقته گذشته، کد های جذب قوی اینجا همه چیو بهت میده : کد جذب کراش : 5115 کد جذب پول : 777 کد جذب عشق : 639 برای دیدن ادامه کد ها در این چنل کلیک کنید @Code
显示全部...