en
Feedback
ایده لاکچری

ایده لاکچری

Closed channel
2025 year in numberssnowflakes fon
card fon
15 500
Subscribers
-1124 hours
-707 days
-26330 days
Posts Archive
00:17
Video unavailable
مشاوره اخذ مدارک دانشگاه آزاد واحدهای معتبر تهران کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا با استعلام        💥( بدون پیش پرداخت) 💥 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 Telegram : 👇👇👇👇 @irantahsilat_iau Instagram : ²⁶ 👇👇👇👇 Https://instagram.com/uni.irantahsilat جهت ارتباط با ادمین👇: @madrakuni
Show all...
1.64 MB
Photo unavailable
💰 وام آسان و فوری 💎 🔴تعداد محدود ²⁶'⁹ ✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان ✅ سود 2 درصد ✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت ✅ بازپرداخت تا 60 ماه 📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر: ✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155
Show all...
زمستون شده، از این سایه‌ی جگرخون شده سراغی بگیر؛ خودم هیچی، یه حال‌وخبر از این بوته‌ی اقاقی بگیر. تنم سرده و دلم سوخته، پریدم ولی پرم خونیه؛ فدای سرت که من، قسمتم مثل موی تو پریشونیه.
Show all...
Ajab Oumadi.mp311.22 MB
2
Repost from TgId: 1440531845
♡♡♡♡♡ ♡♡♡ ♡♡ ♡ #خانه_جنسی❤️‍🔥 #پارت_1 _دیوونه شدی نازیلا؟ دختر تو 20سال بیشتر نداری باید با همه سن و سال های خودت بری تو رابطه. موهای بلندم رو محکم بالای سرم بستم و بی توجه به سمیرا، روی تخت نشستم و جوراب هام رو پام کردم و گفتم: _سمیر من از پسرای سن پایین خوشم نمیاد درسته با هیچکدوم سکس نداشتم اما حتی فکر اینکه با یه پسر20ساله بخوابم اوقم میگیره. سمیرا با پوزخند نگاه ازم گرفت و زیرلب دیوونه ای نثارم کرد. سمیرا منو درک نمیکرد نمیدونست من عاشق اینم که با مردای پخته و باتجربه برم تو رابطه. دوست دارم کل رابطه تو دستای پارتنرم باشه و منو به اوج برسونه اما پسرای بچه سال نمیتونن منو به خواسته ام برسونن. _امیدوارم یه مردی پیدا بشه جوری تورو بکنه که دیگه هوس اینجور مردایی نکنی. لبمو گزیدم و خیره به سمیرا که بی توجه به حالت صورتم، کوله اش رو چنگ زد و از اتاقم بیرون رفت. کاش حرف سمیرا درست در می اومد. از ۱۵سالگی وقتی همکلاسی هام با دوست پسراشون بیرون میرفتن من تو کف بودم. بالاخره من هم به اون چیزی که میخوام میرسم. وقتی از رفتن سمیرا مطمئن شدم روی تخت خوابیدم و موبایلم رو برداشتم. تو فضای مجازی غلت خوردم و طبق معمول سرچ های گوگلم مردای با سن حدود 40سال بود و پورن های همین سبکی. کلافه چنگی لای موهام زدم و اومدم از گروهی که یکی از دوستای مجازی اددم کرده بود بیرون بیام با خوندن یه پیام دستم از حرکت ایستاد. "اگه دنبال مردای سن بالا هستید پیوی پیام بدید" https://t.me/+nCKUo3Wi_P9mNTk0 https://t.me/+nCKUo3Wi_P9mNTk0 https://t.me/+nCKUo3Wi_P9mNTk0 نازیلا دختر20ساله ای که هیچ رابطه ای نداشته و همیشه منتظر اینه با یه مرد پخته سکس کنه. ناخواسته تو گروهی یه پیامی می بینه که یه خونه جنسی رو معرفی میکنه و نازیلا با یه مرد 42ساله جذاب و خشنی آشنا میشه که برای رابطه درخواست های عجیب و غریبی داره...🙈💦🫦
Show all...
Repost from TgId: 1440531845
00:03
Video unavailable
#پارت_85 _ ناله کن ...یه جوری آه بکش کل عمارت بفهمن امشب پرده‌تو زدم ... خودش رو بهم مالید که چشم هام ترسید. _ من ...من پول گرفتم که فقط براتون ناله کنم، قرار نبود بکنید توش ... آ.لتش روی لای نازم بالا پایین کرد و با بدن عضلانیش روم خیمه زد. _ تا دستمال خونی به اینا نشون ندم باور نمیکنن امشب کردمت! دستم رو روی نازم گذاشتم تا مانع بشم _ یه جایی رو ببرید ازم خون بیاد، پرده‌م نه ... دستم رو پس زد و با پوزخندی بهم خیره شد _ چیه؟ تو که خیس شدی! بکنم تو حال میکنی! پولت حلال میشه. ملحفه رو چنگ زدم که کلفتش رو درست دم سوراخم تنظیم کرد و بی اختیار نالیدم: _ اهههه ...همشو نکنید توش ...این برای من بزرگه! انگشت روی تپلم کشید تا بیشتر تحریکم کنه و مردونه پچ زد: _ نترس کوچولو، عادت میکنی! حواسم هست جر نخوری ... https://t.me/+c4JOydrDY5tiYjJk https://t.me/+c4JOydrDY5tiYjJk https://t.me/+c4JOydrDY5tiYjJk https://t.me/+c4JOydrDY5tiYjJk https://t.me/+c4JOydrDY5tiYjJk https://t.me/+c4JOydrDY5tiYjJk 🔥⚠️ خلاصه: لیلا دختر شیطونی که از پیشخدمت بودن، به صیغه مهام خان تبدیل میشه و مجبور میشه به زور نقش همسرش رو برای خانواده شوهرش بازی کنه و اما وقتی با زبپن درازیاش مهام خانو حرص میده اونم بگارتشو توی انباری عمارتشون ازش میگیره و هر شب ‌... 😱❌❌ #عاشقانه_بزرگسالان‌_کلکلی💦💦💦
Show all...
3.30 KB
Repost from TgId: 1440531845
-اوپنی؟ یا بابای بی‌غیرتت انداختت بهم یادت باشه بلدچ دختر آکبند میخواد نه هرزه و زیر خواب دخترک لرزید و قلبش بی صدا شکست. لیلا پاک بود،مثل آب زلال رودخونه. اما وقتی برادرش خواهر اون مرد رو کشت دنیاش به سیاهی چادرش شد: -من...من دخترم ارباب دور دخترک قدمی زد: -معلوم میشه دختر رضا پاپتی مرد قدرتمندی که دخترا برای اینکه یه شب توی تختش سرویس بدن هر کاری میکردن اما دخترک جرات نداشت حتی به چشمای به خون نشسته اربابش نگاه کنه هنوز یک ساعت نشده خون بس اومده بود عمارت و خوب میدونست چه بلایی قراره سرش بیاد. مینا خانوم نیشخندی زد و با نفرت گفت : -چه دل خوشی داری خان داداش این پاپتی های دهاتی هر روز لنگشون واسه یکی بالاست گفته بود و قلب دخترک هزار تیکه شد ارباب اما حواسش به روبنده ی دخترک بود. شرط کرده بود روبنده ش رو هیچ وقت برنداره و ارباب هم قبول کرده بود اما حالا دخترک و بدون روبنده زیرش میخواست : -امشب قراره زیر خودم زن بشی... بابای پفیوزت واسه جون داداشت پردتو فروخته فقط وای به حالت دروغ بگی و پرده نداشته باشی جات تو قفس سگاست سرش رو جلو آورد و نفس های داغش پوست دخترک رو به آتیش کشید: -امشب باید صدای جیغ و التماست توی تو روستا بپیچه همه باید بدونن بلوچ خان چه بلایی سر خونبسش آورده از ترس به سکسکه افتاده بود. از بخت سیاهش بغض کرد با لکنت گفتم : -بخدا...طاقت نمیارم -دیگه واسه این حرفا دیره اهوی فراری... باید امشب آرومم کنی تاریخ انقضات که تموم شد پرتت میکنم بیرون اما خانزاده نمیدونست به همون زودی ها آهوش فرار میکنه و برای دیدن دوباره اون یه جفت تیله سبز در به در و آواره میشه https://t.me/+n07jl7KjqJZkODM8 https://t.me/+n07jl7KjqJZkODM8 https://t.me/+n07jl7KjqJZkODM8 بلوچ خان! مرد جدی و سختگیری که خواهرش رو میکشن برای انتقام خواهر قاتل خواهرش رو میاره عمارت هر شب بهش تجاوز میکنه و روزا زیر کمربندش جون میده... اما وقتی به خودش میاد میبینه که دلش برای آهوی فراری رفته دخترک از عمارت فرار میکنه و بلوچ خان در به در دنبال یه جفت تیله سبز آواره میشه
Show all...
Repost from TgId: 1440531845
#خرگوش_حشری 🍑💦 #پارت_1 دوتا دکمه‌ی اول پیراهنم رو باز کردم و در اتاق دلین رو باز کردم. سرمو بالا آوردم و خواستم چیزی بگم که با دیدن بدن نیمه لختش سکوت کردم. آب دهنمو به سختی قورت دادم و نگاهمو روی بدن سفید دلین چرخوندم. نفس‌های گرمی که گردنمو نوازش می‌کرد نشون می‌داد مهرزاد پشت سرم ایستاده. وارد اتاق شدم و به سمت دلین که هنوز متوجه حضورم نشده بود رفتم و دستمو دور کمر باریکش حلقه کردم. دلین ترسیده توی بغلم چرخید و با چشمای معصوم و خجولش بهم خیره شد. بدون اینکه بهش اجازه حرف زدن بدم لباشو داخل دهنم کشیدم. مهرزاد که تا این لحظه جلوی در ایستاده بود وارد اتاق شد و درو بست. پشت سر دلین ایستاد و گردنش و به دندون کشید. دلین با صدای آرومی زیر لب ناله کرد. مهرزاد موهای دلین و بین دستاش گرفت و سرشو بالا برد و روی شاهرگ گردنشو بوسید. - دستاتو بیار بالا دلین. دلین دستاشو بالا برد و بهم خیره شد. دو طرف کراپشو گرفتم و از تنش بیرون کشیدم. با در اومدن کراپش سینه‌های درشت و سفیدش بیرون افتاد. دلین معصومانه و با خجالت دستاشو روی سینه‌هاش گذاشت که مهرزاد دستاشو گرفت و پشت کمرش قفل کرد https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8 https://t.me/+QCKH4TejE6kyYzI8
Show all...
3
#پارت_۴۴۴ ➖دشمن عزیز اونقدری خسته بود که حتی شلوارش رو هم درنیاورد. با کرختی و خستگی ای که بیشتر روحی به نظر می رسید،دکمه های پیرهنش رو باز کرد و بعد هم خودش رو لش و بی حال پرت کرد روی کاناپه ی کنار کتابخونه. عجب ارتباط دلنشینی!عجب رابطه ی پر احساسی! و آیا جدا کسی هم بود که مثل من اولین شبش تا به این تلخ بوده باشه !؟ محو تماشاش بودم که با گذاشتن ساعد دستش  روی چشمهای خسته اش، با لحن دستوری گفت: -چراغو خاموش کن! دسته گل توی دستمو که  توی این زندگی لعنتی  تحمیل شده،حتی خوشگلی اون هم به چشمم نمیومد، گذاشتم جلوی آینه و گفتم: -باشه بعدا اینکارو میکنم... تاکید کنان گفت: -الان اینکارو کن...الان نه بعدا انتظار محبت نداشتم اما ابن رفتارها از بی محبتی فراتر بودن. ظلم بودن. ظلم و ستم.... اشاره ای به سرو وضعم کردم و گفتم: -پدرام من ...من هنوز تورمو درنیاوردم ...آرایشمم پاک نکردم...طول میکشه حتی موهامو باز کنم! باهمون کلافگی و بی اعصابی ای که این مدت مدام ازش می دیدم سرش رو تکونی داد و گفت: -ندادی که ندادی...یه حرفو چند بار تکرار کنم تا بفهمی !؟ خاموش کن... پامو زمین کوبیدم و پرسیدم: -توی تاریکی چطوری اینکاررو انجام بدم!؟ انگار که نه انگار اون  پدرام ملاحظه گر و رئوفی که من میشناسم باشه عصبی و تند گفت: -به درک که درنیاوردی. به درک که نمیتونی توی تاریکی اینکارو انجام بدی...این چراغ کوفتی رو خاموش کن ... پوکر فیس تماشاش کردم. کمی خودش رو جا به جا کرد و حتی غرولند کنان باخودش زمزمه کرد: "گندش بزنن این زندگی بیخودی رو...این چه چاهی بود که من خودم پرت کردم داخلش! لعنت..لعنت به این وضع" دندونامو با عصبانیت روی هم فشردم. دیگه داشت شوررش رو درمی‌آورد. لبهامو وا کردم جوابشو بدم اما... اما در لحظه منصرف شدم. این هنوز اولش بود‌ و من خودم پذیرفتم با وجود این شرایط پا توی این زندگی بزارم. اگه الان نتونم تحمل کنم پس چرا تهدیدش کردم به خودکشی که منو بگیره !؟ لبهامو بستم و با کشیدن یه نفس عمیق دیگه، چراغ رو خاموش کردم و رفتم سمت سرویس تا بلکه اونجا و توی روشنایی سرویس هم این لباس رو از تنم دربیارم و هم میکاپمو پاک کنم  هم یه دوش بگیرم.... نویسنده:نابی
Show all...
53👍 13😭 4
01:00
Video unavailable
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد /²⁵❤️ https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔 @ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Show all...
22.68 MB
2👍 1
00:48
Video unavailable
توی زندگیتون مثل یه گرگ رفتار کنید
Show all...
AQN1FSGqDXG3Ew6czg_PXI4ui1_qDdpXf6mUlwh3Ae92s2yNWwLt3DxPduISiOgs1Iv.mp46.62 MB
Repost from TgId: 1440531845
#ملـکـه_سـکـس👑🔥 #Part_1 _خانم، پسرهای برده ای که می خواستید اومدن. رژلبم رو روی میز گذاشتم و از داخل آیینه به متین نگاه کردم و با صدای آرومی پرسیدم: _همونایی که می خواستم یا بازم مثل همیشه تخمی فیسن؟ _نه خانم اندفعه با بقیه فرق دارن، یکی شون من مرد رو به هوس انداخت شما دیگه جای خود. لبم کج شد و همراه متین از اتاق بیرون اومدیم و قبل از اینکه به پایین برسیم دوباره پرسیدم: _تمام قانون ها رو بهشون توضیح دادی؟ نمیخوام وقتی یکی شون رو گرفتم از اول براش دیکته کنم. وقتی سر تکون داد خیالم راحت شد. به طبقه پایین رفتیم و با دیدن سر 5تا مرد که پشت به من روی مبل نشسته بودن، نفسی کشیدم و با غرور مبل رو دور زدم و رو به روشون ایستادم. هر5مرد بالا تنه شون برهنه بود و هیکل روی فرمشون مقابلم بود. حتی صدای پاشنه کفشم باعث نشد سرشون بالا بیاد. نزدیکشون شدم و با چوب نازکی که تو دستم بود، زیر چونه اشون زدم و سرهاشون رو بالا اوردم. _من تو سکس یه فرد قوی میخوام یکی که سر یک‌ دقیقه ارضا نشه. صورتم رو با دیدن فرد اول جمع کردم و با چوب به گونه اش زدم و چندش گفتم: _تو منو ترن آف میکنی! همین الان گمشو. متین سریع جلو اومد و شونه اشو گرفت تا از اونجا ببردتش. صورت دومی و سومی هم‌ منو منزجر کرد. صورت چهارمی رو بالا اوردم و مستقیم به چشمام زل زد برعکس بقیه که از چشم تو چشم شدن باهام واهمه داشتن. از اینکارش لبخند کمرنگی روی لبم نشست و پچ زدم: _تورو میخوام. بدون اینکه به نفر آخر نگاه کنم خیره تو چشمای پسر، داد زدم: _اینو آماده اش کن و تا یک ساعت دیگه تو اتاقم بیاریدش حتی اگه یه تار مو تو بدنش باشه از سقف آویزونتون میکنم. https://t.me/+hjnSfIUxxhVmMzFk https://t.me/+hjnSfIUxxhVmMzFk https://t.me/+hjnSfIUxxhVmMzFk آتوسا دختر ثروتمندی که پسرای زیادی رو برده جنسی خودش میکنه و این بین از یه پسر خوشش میاد و اونو برده جنسی خودش میکنه ولی نمیدونه اون پسر برده نیست و سر یه انتقام به آتوسا نزدیک میشه...🙊🔞💦
Show all...
Repost from TgId: 1440531845
باورم نمیشد #ولیعد کشورم با تموم قدرتش داره واسم میخوره و مثل یه شیرینی خوشمزه لیسش میزنه❗️ _آههه..ولیعد..زبونت چقد تند و تیزه درست مثل شمشیرتون❌👅 صدای لیس زدن تنم به کوره آتیش تبدیل کرده بود صدای خشنش برای ارض.ا شدنم کافی بود _شنیدم وسط جنگل تو یه کلبه متروکه زندگی میکنی❌❗️ با ناز سینه هام تکون دادم و خودم تو بغلش انداختم ولیعد هر روز سینه هام می‌خورد _بله سرورم سیلی به سینه م زد و نیپ.لم کشید _اونجا چیکار میکردی؟ _معجون گیاهی درست میکردم🔥 _بین معجونات چیزی داری به خوردم بدی تا انقد عطش خوردن سینه های اناریت به سرم نزنه اونم وسط جلسات مهم کشوری؟💦🔞 سینه هام به صورت مردونه ش مالوندم _من دلم میخواد هر روز سينه هام بخورید اگه یه روز نخوریدش نوک ممه هام خارش میگیره🥺🔞❗️ _توله سگ زبون باز گاز محکمی از نوکش گرفت که جیغم در اومد و یهو… https://t.me/+RsB33lHNnOkzODY0 https://t.me/+RsB33lHNnOkzODY0 https://t.me/+RsB33lHNnOkzODY0 من مارگارتم؛ دختر سفید پوستی که مردای #سیاه و کلفت همیشه تو کفم بودن🔞 یکی از اون مردای قدرتمند منطقه وقتی دید نمیزارم بهم دست بزنه برام پاپوش درست کرد و باعث شد وسط شهر سنگسارم کنن اما قبل از اجرای حکم ولیعد جذاب و ترسناک کشورم منو دید و من راست شدن سالارشو دیدم❗️ برای اینکه نجاتم بده راضی شدم بدنم در اختیارش بزارم و..
Show all...
Repost from TgId: 1440531845
تو مهمونی نشسته بودیم و از لج محسن زیر لباسم شورت نپوشیده بودم. نشستم مقابلش پاهامو کمی باز کردم و مطمئن بودم اگه سرشو بلند کنه میتونه لای پامو ببینه. بهش پیام دادم: - بابایی رو به روتو نگاه کن. پامو بیشتر باز کردم که بلافاصله سرشو بلند کرد و نگاهش افتاد به لای پام رنگش پرید و سرخ شد. تند برام تایپ کرد: - ستاره چرا شورت نپوشیدی؟ کفر منو در نیار الان مامانت میبینه. نیشخندی زدم و پاهامو باز کردم. مامان اصلا حواسش نبود و نمیدونست شوهرش زل زده به لای پای من. پاشدم برم سمت اتاق و گفتم: - بابایی یه لحظه میای... سریع پاشد دنبالم اومد و منو کوبوند به دیوار دستشو برد لای پام و عصبانی غرید: - چند دفعه بگم به من نگو بابایی من بابات نیستم؟؟ با حس خیسی لای پام خشکش زد و شروع کرد... https://t.me/+6BGRA9ioU9Q5NzMx https://t.me/+6BGRA9ioU9Q5NzMx
Show all...
Repost from TgId: 1440531845
جلو و پشت دختره رو دوتا ارباب خشن و هات تو شرکت جر میدن ظرفیت محدودیت داره ❌⚠️🍆👿👅 https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk -هر دوتون رو میخوام! آهِ غلیظی کشیدم و لیسی به کفش براق و چرم ارباب زدم که با حرص هُلم داد اونطرف و غرید: -دختره احمق؛این کفش پول چند شب کار کردنته توله سگ! چشمهای خمارم رو بهش دادم و همزمان با کامل باز کردن پاهام مقابل چشمهاش خودکاری که روی زمین کنار میز کارش افتاده بود رو برداشتم و با عشوه لیسیدمش! برآمده شدن شلوارش رو جلوی چشمهام دیدم،ارباب های خشنی که فرستاده بودنم پیششون این دوتا بودن!؟ این دوتایی که با این همه عشوه ریختنم تازه داشتن تحریک میشدن! با شهوت لب زدم: -هر دوتون رو میخوام 🍆🍆 حتی کاش سه تا بودین💦🔥 به سمتم اومدم، اونی که کفشش رو لیسیده بودم با حرص نوک کفش تُفی شده اش رو با رون پام خشک کرد و خم شد روی صورتم،لبهام رو با حرص به لب کشید و بوسه‌ی عمیقی زد! اون یکی هم جلو اومد،نیک کفشش رو جلوم گرفت و لب زد: -اول اینو خوب لیس بزن تا برق بیوفته؛بعدش بیا سراغ اینها ! فوراً روی کفشش خم شدم که موهام اسیر دست اون یکی شد و غرید: -جووون ج‌نده خانم؛که دوتا کمه سه تاش کنیم هان!؟🍆🍆💦🔥 https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk https://t.me/+tLWu4gIK7bkyMjFk اوف اگه میخوای آبت بپاشه بیرون یه رمان اوردم که با هر پارتش جـ*ـق میزنی🤤💦👅
Show all...
3
01:00
Video unavailable
🔮طلسم دفع بیماری🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇ž25 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Show all...
22.68 MB
2
01:00
Video unavailable
👩‍🍳#شکلات_هندوانه_پشمکی🍨🍉 🍂🍁 @ide_luxury 🍂🍁 🕊❤️🕊
Show all...
131238679_432185894455498_2540971870701209403_n.mp47.72 MB
02:01
Video unavailable
راهکار از بین بردن لک و تیرگی پوست بدون بازگشت💓 کمرنگ شدن لک و تیرگی پوست👌🏻 تاثیر گذاری حتی برروی ماه گرفتگی👌🏻 👌🏻روشن کنندگی تا ۳ درجه 👌🏻هم ضدلک هم ضدآفتاب ☎️برای دریافت تخفیف ویژه 42 درصدی ویژه همین حالا وارد لینک زیر شوید📲 https://landing.saamim.com/BqXa5 https://landing.saamim.com/BqXa5 راهکار از بین بردن لک و تیرگی پوست بدون بازگشت💓 🎉 جشنواره ویژه شب یلدا شروع شد!🍉
Show all...
Lak Zendeh.mp46.05 MB
💢 آهنگ جدید علی عبدالمالکی بنام تاج سر 🕹#پاپ
Show all...
4_5765093107741756765.mp33.79 MB
1
02:31
Video unavailable
💣بمب لاغری سال 2025 رونمایی شد💣 هرچی دوست داری بخور و لاغر شو 🧭رسیدن به وزن دلخواه بدون ورزش و رژیم 🧭۷ الی ۱۰ کیلو کاهش وزن تنها در یکماه 🧭دارای تاییدیه وزارت بهداشت برای دریافت اطلاعات بیشتر و بهره مندی از تخفیف استثنایی تا پایان امشب ، همین حالا روی لینک زیر کلیک کنید.📲 https://landing.saamim.com/Q7JuG https://landing.saamim.com/Q7JuG
Show all...
4.5.Jolbak-20250801134632.mp47.43 MB
00:43
Video unavailable
🧑🏻‍🍳#کیک_پودینگ_ژله_ای🍧🍰 پارت اول🍓مواد لازم کیک: تخم مرغ ۴عدد شکر ١ لیوان شیر ولرم نصف لیوان(دسته دار فرانسوی) روغن مایع نصف لیوان آرد یک و یک چهارم لیوان بیکینگ پودر ١ق م وانیل نوک ق چ نمک یک پنس 🍓مواد پودینگ: شیر ٢لیوان نشاسته ذرت(یا نشاسته معمولی) ٢ ق غ آرد سفید ٢ق غ شکر ۵ق غ کره ١ ق غ وانیل نوک ق چ 🍂🍁 @ide_luxury 🍂🍁 🕊❤️🕊
Show all...
193022310_767505230622458_658977258874955161_n.mp47.42 MB
1