تفکر
Ir al canal en Telegram
روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که “در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم.” هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است. رواج بدهید این مکتب عالمگیر را... پل ارتباطی @Zahramehr
Mostrar más2025 año en números

14 060
Suscriptores
-424 horas
-117 días
-5230 días
Archivo de publicaciones
وهن دین؟
فرهاد شفتی
بنا بر روایت انجیل، مسیح به مردمانی که برای سنگسار زنی جمع شده بودند میگوید آنکه هرگز گناه نکرده است اولین سنگ را پرتاب کند. حاضران خجالت زده صحنه را ترک میکنند.
اگر این داستان درست باشد، به نظرم هدف مسیح تعطیل کردن شریعت نبوده است، بلکه بیدار کردن مردمانی بوده است که در باطن از اهداف دین فاصله گرفته بودند اما در ظاهر به شدت دیندار بودند.
شاید بتوان گفت که در طول تاریخِ ادیان، یکی از عمدهترین عواملی که باعث وهن یک دین شده است حساسیت دینداران نسبت به صورت دین (فُرم) و مسامحهی ایشان نسبت به زایل شدن اهداف اخلاقی دین بوده است.
آنچه این مسئله را جدیتر میکند این است که بخش قابل توجهی از صورت دین در بسیاری از ادیان از جمله اسلام، قابل بحث است و علمای آن ادیان در چگونگی و حدود و ثغور آن متفقالقول نیستند. اهداف اخلاقی دین اما چون مبنایی فرادینی دارند، خدشهپذیر نیستند و عدول از آنها انسان را نه تنها از اصل دین که از اصل انسانیت دور میکند.
@Tafakkor
👍 24💯 5
آنچه من از شعار نه شرقی، نه غربی میفهمم آن است که میبایست اصل حاکمیت ملی در کشور برقرار باشد و تصمیمات و سیاستها توسط یک مجلس ملی و دولت منتخب و برآمده از آراء ملت به جریان بیفتد، نه شرقی، نه غربی به معنای دیوار کشیدن به دور کشور و انزوا و خودتحریمی نیست، نه شرقی، نه غربی به معنای عداوت و دشمنی ذاتی و ابدی با کشورهای جهان نیست، این نفی دوگانه بیش از هر چیز ناظر به استقلال سیاسی کشور است. وقتی شما در کشوری زندگی کنید که تراز تجاریش مثبت باشد یعنی اینکه ارزش پولی کل صادرات کشور شما بیش از ارزش پولی کل وارداتش باشد در چنین وضع و حالتی این کشور شما نیست که وابسته به بیگانگان است بلکه این جهان است که به نوعی وابسته به کشور شماست. ایکاش مدعیان مالکیت انحصاری شعار نه شرقی نه غربی، دکمۀ آپدیت داشتند.
@Tafakkor
👍 40👎 5
درسگفتار
#شرح_مثنوی
دفتر ششم/جلسه ٩۹
@Tafakkor
Masnavi_D6_J99_2025-03-16.mp354.16 MB
👍 1
سیمای دو زن
داستانهای عاشقانهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سرایندهٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهٔ «خسرو و شیرین»، داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهٔ در جوانی از کفرفتهٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهرهٔ زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهٔ جامعهای است که دلبستگی را مقدمهٔ انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهٔ استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهٔ دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهٔ زنی است که به گفتهٔ نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسنوسال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتبخانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهٔ نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
سیمای دو زن
علیاکبر سعیدی سیرجانی
@Tafakkor
👍 34👎 5💯 5
امروزدراینآیهتدبرمیکنیم
👇به نام خدا
وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ
و آنان بار سنگين گناهانشان را به دوش مىكشند چه بد است بارى كه مىكشند.
انعام/٣١
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═┅
معنای آرامش این نیست که جایی باشی بی سر و صدا، بدون مشکل یا سختی. معنایش این است که وسط تمام اینها در دل آرام باشی.
لوری گاتلیب
@Tafakkor
💯 23👍 19
درخواستم پاسخ به همین پرسش است که چرا نتوانستید مانع از اتلاف منابع ارزی برای واردات بنزین شوید؟ شما چون پزشک هستید از پزشکی مثال میزنم. این سیاست مستمر حکومت در مورد بنزین مثل این است که دولت برای بیماران دیابتی، به مواد قندی مثل نوشابه و شیرینی یارانه بدهد که ارزان بخرند و رایگان تهیه کنند و در مقابل مواد غذایی و داروی مورد نیاز آنان را چند برابر گران کنید. کسی در پزشکی چنین کاری را نمیکند ولی در سیاست انجام شده. پس این مساله نه تنها حل نشده، بلکه در همین یک سال تشدید هم شده است.
پرسش این است که چه مانعی در این راه وجود دارد؟ و چرا نتوانستهاید این مانع را برطرف کنید؟ اگر پاسخ بدهید آنگاه خواهم گفت که اساسا تشخیص شما در شناخت مانع درست است یا خیر؟ و آیا همین تشخیص نادرست در کنار مسائل مهم دیگری که به آنها هم نپرداختهاید، موجب تداوم این وضع نشده است؟
خلاصه عرض کنم که اصلاح قیمتهای انرژی یک مساله اقتصادی و فنی نیست، یک تصمیم راهبردی سیاسی است که نیازمند اصلاحات جدی در عرصه سیاسی است. نگاه شما و کارشناسان نابلد به این مساله فنی و تکنیکی است. از مدیرانی که برای این کار منصوب کردهاید روشن است. همان نگاهی که موجب فاجعه ۱۳۹۸ شد. آیا غیرمنطقی است اگر گمان کنیم که با این دست فرمان به هیچ جا نخواهیم رسید؟ به همین دلیل است که پس از آن موضع قاطع سال گذشته شما که خاطرهاش را ذکر کردم، اکنون به اینجا رسیدهاید که تکرار مکررات کرده و گفتهاید؛ هیچ منطقی وجود ندارد که بنزین را با دلار آزاد بخریم (هر لیتر بیش از ۵۰ هزار تومان) و با یارانه به مردم بفروشیم (لیتری ۱۵۰۰ تومان). باید گفت نه تنها هیچ منطقی وجود ندارد، بلکه این خیانتی آشکار است، حتی اگر میلیاردها دلار ذخیره ارزی داشته باشید، چه رسد به اینکه برای یک دلارش لهله بزنید. البته در دولت شما انجام شده است.
اطمینان دارم که شما برای همه شهروندان از جمله بنده آن اندازه حق قائل هستید که صادقانه از شما پرسشی بپرسند و پاسخ بدهید. ولی اگر هم نخواستید پاسخ بدهید، ایرادی ندارد، ولی اجازه ندهید که مردم در مواجهه با شما بگویند: «خودتان میدانید و مملکتتون». این کلمه آخر برای یک سیاستمدار از ضربه پتک یا موشکباران شدن بدتر است.
@Tafakkor
👍 15👎 5💯 3
خطاب تند عباس عبدی به پزشکیان در مورد قیمت بنزین: خود دانید و مملکتتون!
گر چه در برخی موارد نوشتن نامههای خصوصی را مفیدتر میدانم ولی در مجموع و به نظرم ترجیح دارد که اغلب گفتوگوها با مقامات سیاسی و حکومتی در عرصه عمومی صورت گیرد، زیرا سیاست عمومیترین حوزه جامعه است و باید مردم نیز در جریان باشند، به ویژه اینکه نحوه پاسخگویی و رفتار صاحبان قدرت متأثر از داوری مردم نیز هست.
عباس عبدی در رزونامه اعتماد خطاب به پزشکیان نوشت: اخیرا نیز نامهای عمومی خطاب به آقای قالیباف رییس محترم مجلس نوشتم. شاید مرا به عنوان یک شهروند عادی لایق پاسخ دادن ندانستند، شاید هم فرصت بیشتری برای پاسخگویی لازم دارند. با اطمینان میگویم که در هر حال هیچ نگرانی ندارم، هر کس وظیفه خود را انجام میدهد. پس شما هم اگر خواستید میتوانید پاسخ ندهید حتی میتوانید نخوانید و داخل سطل زباله بیندازید. ولی توصیه میکنم که حتما پاسخ دهید، چون چنین رفتاری به سود پزشکیان، دولت و اداره امور خواهد بود.
اگر میبینید که مجلس و عملکرد آن در یک سراشیبی تند قرار دارد، محصول همین بیتوجهیها است. بنده هم به صفت شخصی نیازمند هیچ پاسخی نیستم، روزانه مینویسم و کار خود را انجام میدهم ولی سیاستمداران «آگاه» و «قدرتمند» و «دارای اعتماد به نفس» و «صادق» هیچگاه از پاسخگویی گریزان نخواهند بود، سهل است که استقبال هم میکنند.
اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که قریب به اتفاق سیاستمداران ایرانی از پاسخگویی و گفتوگوی شفاف در هراس هستند، ورود به این حیطه را گویی پایان سیاست خود میدانند. شما هم میتوانید همین راه را بروید. در نقطه مقابل هم میتوانید اصلاحی در روند امور ایجاد کنید؛ و از دایرهی «خودگویی و خودخندیم، عجیب مرد هنرمندیم» خارج شد.
شاید شما چند چیز را نسبت به بنده میدانید.
یکی اینکه صادقانه به صداقت و درستی شما اعتقاد داشتم و هنوز هم دارم.
دوم؛ هیچ ادعایی از انجام وظیفهای که به لحاظ تحلیلی به آن معتقد بودم در حمایت از شما برای خود قایل نیستم و هیچ طلبی از شما ندارم، سهل است، همچنان که پیشتر هم گفتهام، بدهکارم و سعی میکنم با طرح مسائل به فهم و حل مشکلات شما کمک کنم. حمایت از شما را وظیفه اجتماعی و اخلاقی میدانستم و امری شخصی و بدهبستان نمیدانستم چون اساسا نیازی به گرفتن چیزی ندارم که بخواهم به ازای آن کاری کنم.
سوم؛ شما میدانید که پس از ۱۶ تیر که پیروزی شما اعلام شد، تاکنون حتی یک درخواست کوچک هم نه از شما و نه از هیچ کس دیگری در دولت نداشتهام. جالب اینکه اوایل گمان میکردم دوستانی که مسئولیت گرفتهاند حتما علاقه و نیاز یا انتظار دارند که برخی افراد به آنان معرفی شود، که چند نفر را هم معرفی کردم و دیدم ظاهرا مقبول نمیافتد، لذا همین کار را هم ترک کردم.
چهارم؛ شما میدانید که در چند جلسهای که در این ۱۵ ماه در حضور شما بودم خیلی صریح و روشن و بدون مداهنه و مطایبه حرف خود را زدهام، امروز نیز میخواهم پرسشی مطرح کنم که گمان میکنم به عنوان یک شهروندی که آرزویش موفقیت شماست، حق طرح این پرسش را دارم.
سال گذشته در همین روزها برای جلسهای دعوت شدم که قرار بود درباره اولین مصاحبه عمومی شما گفتوگو شود. خوب به یاد دارم هنگامی که بحث قیمت حاملهای انرژی مطرح شد، خیلی صریح و با قاطعیت گفتید که امسال میخواهند برای تأمین کمبود بنزین ۵ میلیارد دلار بگیرند، من نمیدهم (یا مخالفم، یادم نیست) در حالی که مردم برای داروها و دیگر کالاهای ضروری خود نیازمند این ارز هستند..
پرداخت آن را در حد خیانت (این کلمه را یادم نمیآید که گفتید ولی برداشت من به عنوان مخاطب از شدت مخالفت شما همین تعبیر بود) دانستید. فکر کنم که من هم در تأیید آن چیزی را گفتم، ولی در هر حال بسیار خوشحال شدم که رییسجمهوری داریم که این مساله روشن را میداند و شجاعانه میخواهد جلوی آن بایستد. ولی امروز که یک سال گذشته در کجا هستیم؟ جایی به مراتب بدتر از پارسال. شنیدهام طرح بیربطی در این زمینه در دست تهیه است. اکنون بنزین همان قیمت پارسال است، در حالی که در همین ۱۵ ماه گذشته حضور شما، تورم بیش از ۵۰ درصد را تجربه کردهایم. چرا کاری نکردید؟
جناب آقای دکتر پزشکیان عزیز!
علت خوشحالی من از سخن شما این نبود که بنزین را گران میکنید. چون من نیز با این عقیده موافق نیستم، بلکه سالها است که از راهحل معقول دیگری دفاع میکنم، ولی از این جهت که روی نقطه حساسی انگشت گذاشته بودید، امیدوار شدم که بتوانید متوجه مساله اصلی که فراتر از بنزین است بشوید و بکوشید که آن مساله را حل کنید، ولی تجربه نشان داد که یا به آن مساله اصلی نپرداختهاید یا قادر به حل آن نبودهاید که در هر دو صورت به معنای شکست است. اگر اولی باشد، یک ایراد و اگر دومی باشد دو ایراد است.
👍 14👎 6
فرزندان عجب و خودشیفتگی از منظر فردوسی
مصطفی ملکیان
فردوسی میگوید عجب یا خودشیفتگی، سه فرزند دارد؛
١- عدم التزام به قاعده زرین
اولا عجب یا خودشیفتگی نمیگذارد ما به قاعده زرین التزام عملی داشته باشم. قاعده زرین یا قاعده طلایی به ما میگوید
” آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند”. علت این امر آن است که قاعده زرین، موقعی صادق است که ما خود را با دیگران برابر بدانیم. کسی که دارای عجب و خودشیفتگی باشد خود را با دیگران برابر نمیداند بلکه خود را برتر از همه میداند.
٢- زیاده خواهی؛
دومین اثر و یا فرزند عجب و خود شیفتگی، حرص و آز یا زیاده خواهی است. اگر من خودشیفته نباشم میدانم که من سهمی از عالم دارم و باید به آن قانع باشم و همه چیز را نمیخواهم. کسی که خودشیفته است به سهم خودش از عالم راضی نیست و مدام زیاده خواهی میکند و بر امور دنیوی حرص و آز میورزد. حرص و آز یا زیاده خواهی صرفا در مورد مال و ثروت نیست بلکه متعلقات گوناگونی دارد که هر کس ممکن است به دنبال یک یا چند مورد از آنها باشد. محبوبیت، شهرت، احترام، آبرو، قدرت، ثروت و… همگی متعلق حرص و آز قرار می گیرد.
٣- پاسخگو نبودن و عدم مسئولیت پذیری؛
سومین فرزند عجب یا خودشیفتگی، پاسخگو نبودن و عدم مسئولیت پذیری است. وقتی کسی خودشیفته باشد، دیگر حاضر نیست در مقابل هیچ فرد دیگری نسبت به هیچ موضوعی پاسخگو باشد. فرد خودشیفته، خود را برتر از دیگران می داند و به همین دلیل حاضر به پاسخگویی در مقابل دیگران و پذیرفتن مسئولیت رفتار و کردار خودش نیست.
وقتی این سه فرزند عجب و خودشیفتگی در انسان به وجود آمد، در بیرون من دیگر قدرت داد و انصاف دادن را ندارم و بیداد و ظلم جای آن را میگیرد.
اگر من در درون آزادگی از این مادر و سه فرزند نداشته باشم، در بیرون نمیتوانم ادعای آزادی کنم و رفتار آزادانه داشته باشم بلکه رفتار مستبدانه و با وعده و وعید و تهدید و.. دارم چون میخواهیم که همه بنده و عبد ما باشند.
راه رهایی از مادر رذایل اخلاقی یعنی عجب و خودشیفتگی از نظر شاهنامه فردوسی؛
چگونه من از خودشیفتگی رهایی یابم تا خود را برتر از دیگران ندانم؟ برای اینکه ما از امُّ الرذائل یعنی خود شیفتگی و عجب، رهایی یابیم، باید به رایگان بخشی هستی توجه کنیم. یعنی به خود رجوع کنید و بگویید کدام ویژگی مثبت شماست که می توانید به پای خودتان بنویسید یعنی به خاطر زحمات خودتان کسب کرده اید؟
وقتی چنین کاری را انجام دهید ناگاه متوجه میشوید که همه ویژگیها و توانایی ها، را خداوند به انسان داده که فردوسی از آن همواره به نام دادار یاد میکند. و دلیل روشن برای اثبات این مطلب آن است که اگر هر یک از این توانایی را ما خودمان به خودمان میدادیم مسلماً به این حد کفایت نمیکردیم و چندین برابر آن را به خودمان میدادیم. بنابراین هرآنچه به ما داده شده، رایگان بوده و دادار به ما عطا کرده است و چیزی از خود نداریم که بخواهیم به آن بنازیم و خودشیفته باشیم. جهان و هرچه در او هست از آن دادار هستی و خداوند یکتاست.
@Tafakkor
👍 33👎 5
اللهاکبرِ نماز از بهرِ قربان است نفس را، تا کی باشد اکبر؟
تا در تو تکبّر و هستی هست، گفتنِ اللهاکبر لازم است، و قصدِ قربان لازم است.
اکنون تا کی بت در بغل گیری به نماز آیی؟ اللهاکبر میگویی، چون منافقان بت را در بغل محکم گرفتهای!
مقالات شمس
تصحیح: دکتر محمدعلی موحد
@Tafakkor
👍 35
اضطراب تنهایی وجودی
افرادی که از تنهایی وحشت دارند، معمولا میکوشند این وحشت را از طریق یک شیوهی بین فردی تسکین دهند. آنها نیازمند حضور دیگرانند تا هستی خود را به اثبات برسانند.
آرزو دارند توسط دیگران بلعیده شوند یا آنکه میخواهند دیگران را ببلعند تا درماندگی ناشی از تنهاییشان را فرو بنشانند. در پیِ روابط متعدد هستند.
فردی که در حال غرق شدن در اضطراب ِتنهاییست، مأيوسانه به هر رابطهای چنگ میزند. این دست انداختن به سوی هر رابطه، چیزی نیست که او بخواهد، بلکه از سر ناچاری چنین میکند. و رابطهی حاصل از چنین شرایطی برای ادامهی بقاست نه برای دستیابی به رشد و تکامل.
اروین یالوم
روان درمانی اگزیستانسیال
@Tafakkor
👍 28👎 5
چرا روم سقوط کرد؟
سقوط روم مانند صعود آن، تنها يك علت نداشته، بلکه چندین علت داشته است و سقوط روم نه يك واقعه، بلكه فرایندی بوده که در طول سه قرن ادامه داشته است.
به هر حال، عمر برخی از ملتها حتی کمتر از طول مدت سقوط روم بوده است.
يك تمدن بزرگ، تا از درون منهدم نشده باشد، از بیرون مغلوب نمیشود. علل اصلی انحطاط امپراطوری روم، در وجود مردم آن، در اخلاقیاتشان، در مبارزه طبقاتی، در افول تجارت، در خودکامگی، بوروکراسی، در مالیات گزاف و نرمش ناپذیر، و در جنگهای توانفرسایش بود.
ویل دورانت/تاریخ تمدن
جلد سوم
@Tafakkor
👍 48👎 4
