fa
Feedback
[ Cafe Dialectic ]

[ Cafe Dialectic ]

رفتن به کانال در Telegram

نمایش بیشتر
2025 سال در اعدادsnowflakes fon
card fon
170 513
مشترکین
-17024 ساعت
-1 1557 روز
-5 50530 روز
آرشیو پست ها
خُفته است در تنم هَمه رگ‌های آرزو ... سیمین بهبهانی
نمایش همه...
ملکا، مها، نگارا، صنما، بتا، بهارا متحیرم ندانم، که تو خود چه نام داری... سعدی
نمایش همه...
گر برون آرند جانم را زِ خلوت‌گاهِ دل نیست ممکن جانِ من، کَز دل برون آرم تو را هلالی جغتایی
نمایش همه...
زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیا شهریار
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت: آمدم،نعره مزن! جامه مدر؛ هیچ مگو! مولانا
نمایش همه...
شرمنده‌ی رسم انتظارم جانی‌ که نبود بر لب آمد بیدل دهلوی
نمایش همه...
تنم تابوت غمگینی که جانم رانمی فهمد دل تنگم حصار استخوانم را نمی فهمد شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست می گرید پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد دلم تنگ است و می گریم،دلم تنگ است و میخندم کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی فهمد چنان درآتش غم سوخته جانم که میدانم پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمی‌فهمد
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
دلم برای تو تنگ شده است اما نمی‌دانم چکار کنم مثل پرنده‌ای لالم که می‌خواهد آواز بخواند و نمی‌تواند نیمی آتشم، نیمی باران. اما بارانم، آتشم را خاموش نمی‌کند... رسول یونان
نمایش همه...
بی‌خود شده‌ام لیکن بی‌خودتر از این خواهم با چشم تو می‌گویم من مست چنین خواهم! مولانا
نمایش همه...
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار، مستیَ ت با بغلت هر دو گناهش با من.. حسین منزوی
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
شرمنده‌ی رسم انتظارم جانی‌ که نبود بر لب آمد بیدل دهلوی
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
بیدل چه مشکل است زِ دنیا گذشتنم یک ناله داشتم‌ که زِ هفتَ‌آسمان‌ گذشت بیدل دهلوی
نمایش همه...
منبع شعر های تک خطی برای بیو، کپشن، پروفایل، استوری و نوت اینستات : @dubity_hivaa @dubity_hivaa
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
. زیبا ترین تَک بِیتی های جهان در: @dubity_hivaa @dubity_hivaa @dubity_hivaa
نمایش همه...
سوی من لب چه میگزی که مگوی لب لعلی گزیده‌ام که مپرس حافظ
نمایش همه...
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمی‌دانم همه هستی تویی، فی‌الجمله، این و آن نمی‌دانم چه آرم بر در وصلت؟ که دل لایق نمی‌افتد چه بازم در ره عشقت؟ که جان شایان نمی‌دانم عراقی
نمایش همه...