170 513
Подписчики
-17024 часа
-1 1557 дней
-5 50530 день
Архив постов
ملکا، مها، نگارا، صنما، بتا، بهارا
متحیرم ندانم، که تو خود چه نام داری...
سعدی
گر برون آرند جانم را زِ خلوتگاهِ دل
نیست ممکن جانِ من، کَز دل برون آرم تو را
هلالی جغتایی
دوش دیوانه شدم
عشق مرا دید و بگفت:
آمدم،نعره مزن! جامه مدر؛ هیچ مگو!
مولانا
تنم تابوت غمگینی که جانم رانمی فهمد
دل تنگم حصار استخوانم را نمی فهمد
شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست می گرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد
انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد
دلم تنگ است و می گریم،دلم تنگ است و میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی فهمد
چنان درآتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمیفهمد
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چکار کنم
مثل پرندهای لالم
که میخواهد
آواز بخواند و نمیتواند
نیمی آتشم،
نیمی باران.
اما بارانم،
آتشم را خاموش نمیکند...
رسول یونان
بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم
با چشم تو میگویم من مست چنین خواهم!
مولانا
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار،
مستیَ ت با بغلت هر دو گناهش با من..
حسین منزوی
بیدل چه مشکل است زِ دنیا گذشتنم
یک ناله داشتم که زِ هفتَآسمان گذشت
بیدل دهلوی
منبع شعر های تک خطی برای بیو، کپشن، پروفایل، استوری و نوت اینستات :
@dubity_hivaa
@dubity_hivaa
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانم
همه هستی تویی، فیالجمله، این و آن نمیدانم
چه آرم بر در وصلت؟ که دل لایق نمیافتد
چه بازم در ره عشقت؟ که جان شایان نمیدانم
عراقی

