uk
Feedback
روانــشـناســـے زنـــدگـــــے🌙

روانــشـناســـے زنـــدگـــــے🌙

Відкрити в Telegram

﷽ 🕊 تخصصی ترین کانال روانشناسی♥ طرح های تبلیغاتی ارزان↓ @nafis_tr66 . . استفاده ازپستها مجاز است> مهم احساس خوبیست که برجا میماند ♥ . . . . . اینستاگرام ادمین↓ https://instagram.com/_u/nafistr66 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

Показати більше
2025 рік у цифрахsnowflakes fon
card fon
61 119
Підписники
-16124 години
-1 6457 днів
-5 33030 день
Архів дописів
. 🌕انواع دعا,طلسم ،سنگها و انگشترهای رحمانی موکلدار با ضمانت کتبی برگشت هزینه و مهر فروشگاه🌕 جذب وبازگشت معشوق♥️فروش ملک یک روزه🎋گشایش کار.رزق و روزی و جذب ثروت🧿باطل سحر،جادو و دفع همزاد🧑‍⚕درمان ناباروری و بیماری‌های لاعلاج🧑‍🦽گشایش بخت🌺 🌟انواع فال، طالع، سرکتاب و...(#رایگان) ✨سنگ شانس و ماه تولد(#رایگان) 🌟مشاوره با استاد (#رایگان) ✨هزینه ارسال (#رایگان) 🌟کلیه خدمات وتحویل بسته (#درب_منزل)👇👇⁴ ☎️ 09199884477 🆔 @seyed_abbas1340 🧑‍💻  https://t.me/seyed_abbas40
Показати все...
2
sticker.webp0.26 KB
00:49
Відео недоступнеДивитись в Telegram
انواع سردرد. t.me/ravanshenasiravansabz ✨ 🌐 instagram.com/nafistr66 
Показати все...
52406824_1994870184247741_5480617442026944319_n.mp45.73 MB
1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
😱راز بزرگ کردن #۲۱_روزه_باسن😍 😱 راز بزرگ کردن #15_روز_سینه🙈 ❌ بدون قرص-ژل ❌ بدون جراحی ❌ بدون درد 💯 شوهرکش صورت بدون لک و جوش پوستی زیبا و شفاف موهای پر پشت و بلند اگر دوست دارین عید امسال بدرخشین این کانال رو از دست ندین ❌❌❌❌❌ https://t.me/+Pjc2szE3ctE4NGJk https://t.me/+Pjc2szE3ctE4NGJk به دلایلی مجبورم زود پاک کنم👆🏻👆🏻
Показати все...
01:21
Відео недоступнеДивитись в Telegram
چرا مردان سکوت میکنند t.me/ravanshenasiravansabz ✨ 🌐 instagram.com/nafistr66 
Показати все...
AQOIULsdiE5xGq2TDapAAaA8OkV7ufFzhW6YmtHKRGiqpOXBmKMqrke0XFnlKVi.mp43.89 MB
2
sticker.webp0.19 KB
00:35
Відео недоступнеДивитись в Telegram
♦️جراحی و عمل جدای از هزینه‌های گزافی که دارد همیشه با خطرات زیادی همراه است که غیر قابل انکار است‌ 📌اکنون تیم درمانی تخصصی ارتوپدی "سینوهه" توانسته است  درمان را تنها با تزریق و لیزر جایگزین عمل جراحی بکند! شما میتوانید برای اطلاعات بیشتر و مشاوره از شنبه تا جمعه 9 صبح تا 11 شب تماس بگیرید ☎️ 02126701272‌ 📲 09127370271‌ تماس حاصل فرمایید و یا از طریق پیام @DrseyedamirMJ 📍تهران،خیابان شعریتی بالاتر از ظفر کوچه صادقیان پلاک ۶ واحد ۷ به کانال ارتوپدی سینوهه بپیوندید https://t.me/joinchat/AAAAAD93H-IdLmhm9MlqeQ
Показати все...
3.01 MB
48:09
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🖥 #سریال_ایرانی «#مو به مو» 💯 قسمت 2 ☑️ نسخه اورجینال 📌 موضوع: درام | اجتماعی 🔎 کیفیت 720p 📥 : t.me/ravanshenasiravansabz ✨ 🌐 instagram.com/nafistr66 
Показати все...
WordbyWord_S01E02-720.mp4435.71 MB
53:30
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🖥 #سریال_ایرانی « #مو به مو» 💯 قسمت 1 ☑️ نسخه اورجینال 📌 موضوع: درام | اجتماعی 🔎 کیفیت 720p 📥 t.me/ravanshenasiravansabz ✨ 🌐 instagram.com/nafistr66 
Показати все...
WordbyWord_S01E01-720.mp4483.08 MB
48:09
Відео недоступнеДивитись в Telegram
🖥 #سریال_ایرانی «#مو به مو» 💯 قسمت 2 ☑️ نسخه اورجینال 📌 موضوع: درام | اجتماعی 🔎 کیفیت 720p 📥 : t.me/ravanshenasiravansabz ✨ 🌐 instagram.com/nafistr66 
Показати все...
WordbyWord_S01E02-720.mp4435.71 MB
02:28
Відео недоступнеДивитись в Telegram
⭕️ تروخدا بوتاکس نکنید😢 📌اگه چین و چروک های پوستتون کلافتون کرده 📌اگه نمیخواید کلی هزینه بوتاکس بدین و درد بکشید 📌افزایش کلاژن سازی و لیفت صورت ✅حتما این کرم بوتاکس گیاهی رو امتحان کنید و 10 سال جوون تر بشید 👌🏻 لینک سایت اصلی سفارش با تخفیف ویژه 👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/eVzIM https://landing.saamim.com/eVzIM
Показати все...
3W1a9772(1)8777.mp47.31 MB
00:07
Відео недоступнеДивитись в Telegram
مردی که فکر می‌کنه با تحقیر، توهین یا له کردن زنِ کنار خودش، احساس بزرگی و قدرت می‌کنه… اشتباه می‌کنه ⚡ هر بار که زنی که پارتنر یا مادر فرزندانش هست، کوچک و بی‌ارزش می‌شه، اون مرد قدرت واقعی رو از دست می‌ده و فقط با یک توهم بزرگ‌منشی زندگی می‌کنه. احترام، حمایت و ارزش دادن به زن، نه نشونه ضعف، که نشونه بلوغ، قدرت و انسانیته. 🌱 ❤️| https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z
Показати все...
video5954214665.mp42.41 KB
👌 3
امنیت هوشمند با دوربین لامپی چرخشی 360 درجه🎥 👁 مشاهده آنلاین از هرجا👁 🚨 دزدگیر حرکتی + ارسال گزارش به موبایل🚨 🌙 دید در شب + مکالمه دوطرفه🌙 💰 قیمت: 1,559,000 تومان 🔥 تخفیف ویژه: فقط 989,000 تومان! ❌پرداخت درب منزل❌ ✅سه روز ضمانت تعویض. 📩 سفارش از👇 https://takstoree.sabzgostar.net/FastCart/smscart/6370
Показати все...
7.17 MB
1
00:07
Відео недоступнеДивитись в Telegram
تو متعلق به منی ✨🤍🫂 بفرست برای عشقت 💋 ❤️| https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z
Показати все...
video5954214665.mp45.21 KB
2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
💰 وام آسان و فوری 💎 🔴تعداد محدود ⁴'¹⁰ ✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان ✅ سود 2 درصد ✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت ✅ بازپرداخت تا 60 ماه 📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر: ✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155
Показати все...
01:08
Відео недоступнеДивитись в Telegram
مغزت رو موقع درس خوندن ۵۰۰ برابر سریعتر کن. ❤️| t.me/ravanshenasiravansabz ✨ 🌐 instagram.com/nafistr66 
Показати все...
video5954214665.mp47.88 MB
00:09
Відео недоступнеДивитись в Telegram
💥هرچی زيورالات مشابه طلا بخواي این پیج داره👇🏻 💥با کیفیت و  قیمت عالی😱 ارسال با پست رايگان به تمام نقاط ايران بياين بگيرين لينكشو انقدر نپرسين زيورالات شیک رو از كجا بخریم😍 😎بي رقيب در قيمت😊💪 مناسب براي خريد عروس خانم ها🛍👇 https://t.me/+eC1tvO63exU2MmJk
Показати все...
3.06 MB
#سرگذشت #برشی_از_یک_زندگی #صنم #قسمت_شصتوسوم اولین نفری که با ورودمون متوجه ما شد از شانسِ بد ننه سکینه بود که در حال خمیر کردن داخلِ تشتِ مسیش بود،چشمانش با دیدن علی همزمان ستاره بارون و خیس شد و به طرف علی آمد و در آغوشش کشیدُهمونطور که سعی داشت دست های خمیریش به علی نخوره قربون صدقه اش میرفت ولی وقتی نگاهش به ما خورد چنان رنگِ صورتش سرخ شد که انگار میخواست منفجر بشه،مهری از ترس به من چسبیده بود و جُم نمیخورد.علی چیزی داخلِ گوشِ ننه سکینه گفت، که کمی خودش جمع جور کرد و با اخم جلو تر از ما به طرف خمیرهاش رفت،و یه بفرمای سردی از نهادِ خشمگینش برخاست که از صد تا فحش بدتر بود.علی به طرفم امد و جلوی مادرش گوشه روسریمو بوسید که یعنی ننه حواست باشه چقدر این زن برام عزیزه، به داخل اتاق رفتیم و طولی نکشید ننه سکینه با مجمعی که بوی نون تازه اش شکمِ گرسنه‌مونُ به قار و قور انداخت وارد اتاق شد،مجمع رو که زمین گذاشت با دیدنِ محتویاتش اخم در هم کشیدم ولی زبون به دهن گرفتم، یه قرصِ نون با یه کاسه عدسی بیشتر داخلِ مجمع نبود،رو به علی گفت:ننه ناهارت بخور من برم تا تنور داغه نون هام بپذم.علی که تازه نگاهش به مجمع افتاد با شرمندگی و عصبانیت گفت: ننه باز من آدم حساب نکرد و آبروم جلو زن و بچم برد بزار برم تکلیفم باهاش مشخص کنم اگه نامه جانم به فدایت برام میفرسته پس این کارا چیه ؟دستش گرفتم و گفتم: آروم باش علی مگه ندیدی زنِ بیچاره هنوز نون نپخته بود و خبر نداشت امروز میایم شاید چیزی تو خونش نداشته زشته، من که داخل گاری نون پنیر خوردم سیرم، تو و مهری هم با این غذا سیر میشین.علی چیزی نگفت و چهره‌اش نشون میداد قانع نشده، هر کاری کرد جز یه تکه کوچک نان چیزی نخوردم و گذاشتم مهری و خودش غذا رو بخورن.نزدیک شب سالار خان به خونه آمد با دیدن علی گل از گلش شکفت و کلی علیُ تحویل گرفت با شرم و خجالت جلو رفتم و سلام کردم که به گرمی جوابم دادم - سلام چطوری عروس خوبی نوه‌ام چطوره و به مهری اشاره کرد بره پیشش اصلا فکرش نمیکردم سالار خان حتی جواب سلامم بده چه برسه تحویلم بگیره و بگه عروس!!!و به مهری بگه نوه ننه سکینه هی دندون قروچه میکرد و خونِ خودشُ میخوردولی من بی اعتنا بهش تند تند برای سالار خان متکا می‌آوردم تا پشت کمرش بزاره و از سماورِ داخل اتاق چای ریختمُ براش بردم که لبخند روی لباش پنهون نمیشد و حس میکردم بیشتر از لجِ زنش هی به من لبخند تحویل می‌داد.ننه سکینه یه شام سبک درست کرده بود که من چون خجالت می‌کشیدم زیاد نتونستم بخورم و سیر بشم و علی تند تند بهم میگفت  بیشتر بخور که ننه سکینه گفت: حالا چه بخوره چه نخوره همین دو پاره استخونه، والا انگار با یه قاشق بیشتر،گوشت میچسبه به تنش علی خواست چیزی بگه که اشاره کردم حرفی نزنه بعد شام ننه سکینه هی به خودش میپیچید و پاشُ میمالید آخر سر طاقت نیاوردم و کنارش نشستمُ گفتم:چی شده خاله جان چرا پریشونی ؟اخمی کرد اما چون زیرِذربینِ نگاهِ علی و سالار خان بود فقط گفت: پام درد میکنه.سالار خان گفت: چند وقته پاش خیلی درد میکنه و امونش بریده پیشِ حکیم آبادی هم بردیمش بدتر شد بهتر نشدعلی نچ‌نچی کرد و ابرازِ ناراحتی اما من سراغِ کیفم رفتم و چند گیاهِ دارویی که پودرشون همراهم بود بیرون کشیدم و خمیرشون کردم و با کاسه ی ضمادِ درست شده کنار ننه سکینه نشستم و پاشُ که درد میکرد از حصارِ دستانش رها کردمُ پاچه ی شلوارشُ بالا زدم و ضمادُ کامل روش مالیدم و با پارچه تمیز بستم، پس از انجام کارم رو بهش گفتم: بزار تا صبح بمونه انشاالله افاقه میکنه و در برابرِچشمانش، مهریُ که خواب رفته بودبغل کردم و به اتاق خواب رفتم،پشت سرمم علی امد و با تشکر هاش که بفکر ننه اش بودم به خواب رفتم.فردا صبح زود بیدار شدم و به طرف مطبخ رفتم تا نون تازه بپزم، دیشب خیلی با خودم فکر کردم من اگه میخاستم تو این خانواده بمونم به حمایت ننه سکینه و سالار خان نیاز داشتم، هر قدر علی عاشقم باشه بالاخره روزی با فشارهای خانواده‌اش امکانش هست دلزده و دلسرد بشه اونوقت معلوم نیست چه اتفاق‌های برام بیفته از اون گذشته هنوز سیلی که از ننه سکینه خوردم بدجور جاش میسوخت به خودم قول دادم هر جوری هست کاری کنم مثل موم تو دستانم باشن من دیگه بعد اون همه مصیبت طاقت جار وجنجالِ جدیدی نداشتم.چون نون تازه مصرف میشد هر صبح تعداد کمی پخته میشدده تا قرصِ نونِ خوشمزه پختم و داخل سفره گذاشتم، چای تازه دم با پنیر و سبزی هم آماده کردم که ننه سکینه وارد مطبخ شدو با دیدن من چشماش میخواست از حدقه بزنه بیرون با تعجب گفت - توو، تو ...اینجا چکار میکنی ؟با لبخند و لحنی که به چاشنی سیاست اغشته بودگفتم: هیچی خاله جان دیدم دیشب پات درد میکرد گفتم زودتر بیدار شم صبحانه با نون تازه رو من حاضر کنم https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z ❤️
Показати все...
13👍 2👌 1