uz
Feedback
•| #نرگس_صرافیان_طوفان |•

•| #نرگس_صرافیان_طوفان |•

Kanalga Telegram’da o‘tish

بساطِ شعر ، پهن کرده ام همه دعوتید ... کوتاه می نویسم ؛ عمیق بخوانید #نرگس_صرافیان_طوفان تبلیغات: @admiin_max_t تنها صفحه ی رسمی من در اینستاگرام⬇ https://Instagram.com//narges_sarrafian_toofan

Ko'proq ko'rsatish
2025 yil raqamlardasnowflakes fon
card fon
162 338
Obunachilar
-5124 soatlar
-807 kunlar
-29430 kunlar
Postlar arxiv
غمگینم برای آدم‌ها، غمگینم برای آن‌هایی که دارند بدون عشق زنده می‌مانند و زندگی می‌کنند. غمگینم برای بغض‌های رسوب شده‌ی در گلو، احساساتِ سرکوب شده، چشم‌های نگران و قلب‌های در انتظار توجه و محبت مانده. غمگینم برای آغوش‌های خالی، دست‌های سرد، زندگی‌های سرد، آدم‌های سرد، جهان سرد... غمگینم برای کودک درون آدم‌ها که در زیرین‌ترین لایه‌های وجودشان پناه گرفته و در سکوت می‌گرید. غمگینم برای روان‌های رنجور، دل‌های گرفته، تن‌های نوازش نشده، دوستت‌دارم‌های نگفته، نشنیده. غمگینم برای دل‌های عشق ندیده، عشق نداشته، به عشق نرسیده... غمگینم برای جهانی که آدم‌ها را آنقدر گرفتار کرد تا به عشق فکر نکنند، که فرصت نکنند، که نتوانند فکر کنند! بدون عشق؟ نور نیست، حتی اگر تا خودِ خورشید رسیده‌باشی... #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
1 041
حرف‌های زیادی برای گفتن بود، اما دلایل بیشتری برای نگفتن...
Hammasini ko'rsatish...
1 167
من فهمیده‌ام چطور می‌شود سرخوش بود و آرامش داشت؛ باید ذهنت را از گذشته و از هر فکری خالی کنی، باید سرت سبُک باشد و قدم که می‌زنی و سفر که می‌کنی و نفس که می‌کشی، هیچ دلیل و موضوعی برای عمیق شدن و فکر کردن نداشته‌باشی و ذهنت فارغ و مستقل از هرجا و هرکس و هر زمانی باشد. آن‌وقت است که می‌توانی زیبایی‌های همه چیز را با جزئیات و دقیق احساس کنی و در همه چیز عمیقا غرق شوی و از همه چیز کاملا لذت ببری و خوب درک کنی آرامش چیست. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
911
اگر تا آخرین لحظه‌‌ی بحث هم به زخم‌های طرف مقابلت حمله نکردی، به خانواده‌ای که داری افتخار کن...
Hammasini ko'rsatish...
2 370
Repost from TgId: 1411739363
Photo unavailableShow in Telegram
این منم! این من، منِ تنها، منِ محکم این منم، گاهی اسیرِ رنج یا ماتم این منم! گاهی سراسر رشد و آگاهی این منم گاهی رها، گاهی رها، گاهی... این منم گاهی خرامان، شاد، بی‌احساس این منم گاهی همان با دقتِ حساس... هرچه‌ام، هرچیز خواهم‌بود یا هستم؛ بستگی دارد چه عهدی با خودم بستم! بستگی دارد چه حالی دارم و آن‌روز؛ در کدامین وضعیت، یا در کجا هستم... #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
875
به شدت پیشنهاد میشود👌✅
Hammasini ko'rsatish...
46
📣 خانم‌های محترمِ همراه کانال، یه پیشنهاد ویژه براتون دارم: 📌 اگر دنبال یه کانال مخصوص خانم‌ها هستید که واقعاً مفید باشه، مجله‌ی "زن آمازون" رو بهتون معرفی می‌کنم. 📚تو این مجله، هر هفته روی یه موضوع مشخص تمرکز می‌شه. از رشد فردی و خودشناسی گرفته تا زن باکیفیت بودن. 🎯 محتواش رایگانه، و به درد زندگی واقعی می‌خوره. 🌱اگه دنبال این هستید که متفاوت زندگی کنید، این کانال رو از دستش ندید. ✨ من شخصاً این کانال رو مفید می‌دونم و پیشنهادش می‌کنم. 🔗 لینک عضویت: 👇 https://t.me/+DqYiUQEtHXBkZjI0 ❌کانال‌شون خصوصیه ؛ سریع‌تر عضو بشین تا لینک‌ش باطل نشده
Hammasini ko'rsatish...
82
00:30
Video unavailableShow in Telegram
ولی رفیق! من اگر تو را نداشتم، چه‌ کار می‌کردم؟ من اگر وسط هجوم لشکر ناملایمتی‌ها و سپاه مشکلات، تو را نداشتم و نمی‌دیدم که داری به هر ضرب و زوری تلاش می‌کنی مرا بخندانی و حال من را خوب‌تر کنی. من اگر تو را نداشتم، خیلی پیش‌تر از این‌ها دست‌هام را مقابل دنیا بالا گرفته‌بودم و تسلیم شده‌بودم و رفته بودم پی کارم. هرچه که هست، هنوز در نبردم و هنوز روی پاهای خودم ایستاده‌ام و هنوز زنده‌ام به این‌که هربار سر می‌چرخانم، تو را می‌بینم که آن کنار ایستاده‌ای و داری با تمام توانت بالا و پایین می‌پری و مرا تشویق می‌کنی تا به خط پایان برسم و تو کیف کنی... لازم است داشتن کسی مثل تو که آدم حس کند خدا برایش یکی را فرستاده تا در نهایت سختی‌ها مراقبش باشد. من ایمان دارم تو یکی از قشنگ‌ترین فرستادگان و موهبت‌های خدا برای منی. #نرگس_صرافیان_طوفان‌ روز جهانی رفیق❤️ @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
2.59 MB
227
عذرا خانم گوشه‌ی چادر را به دهانش گرفت و با دست راستش سینی برنج را تکانی داد و گفت: زن خوب است سازگار باشد و خرج نتراشد و صرفه‌جویی کند و یکیِ شوهرش را دوتا کند. چه معنی دارد سرکشی کند و هر روز به خودش ور برود و صبح تا شب وسط خانه بالاپایین بپرد و هیکل بتراشد و محض کمک‌خرج خانواده هیچ کاری نکند! راضیه خانم موهایش را پیچید و بالا برد و کش‌موی منجوق‌دوزی شده را از لای دندانش برداشت گفت: "نفست از جای گرم بیرون می‌آیدها عذرا خانم! شاید هم مرد باانصافی داشته‌ای و زخم‌خورده نیستی! وقتی وسط عصبانیت یک جمله‌ی "چقدر چاق شدی" از شوهرت بشنوی و ببینی همان پول‌هایی که با زور و زحمت و با نخوردن و نگشتن جمع کرده‌بودی خرج کسی به غیر از خودت شده، می‌فهمی که باید هم اندامت را خوب نگه داری هم بیش از جمع کردن، در فکرِ به خوشی خرج کردنش باشی؛ اول و آخر به خاطر خودت و سلامت جسم و روان خودت و بعدا بخاطر اینکه سخت است در جوار زنی که خودش را اینهمه دوست دارد و برای خودش وقت می‌گذارد و به خودش توجه می‌کند، به زن دیگری حتی بخواهند فکر کنند یا نادیده‌اش بگیرند و کم حسابش کنند. دنیاست عذراخانم، باید واقع‌بین بود و بجای آنچه باید باشد، آنچه هست را دید و قضاوت کرد! عذرا خانم توی قسمت خالی سینی انعکاس چهره‌ی درهم شکسته‌ی خودش را دید، موهای جوگندمیِ آشفته‌اش را داد زیر روسری، به تمام سال‌هایی که از خودش گذشته‌بود تا زنِ خوبی باشد فکر کرد، آه کوتاهی کشید و گفت: خب به‌هرحال...همیشه هم اینجوری نیست که تو می‌گویی، من فکر می‌کنم زن باید قانع و بساز باشد، اینجوری خدا هم راضی‌تر است. راضیه خانم که می‌دانست آدم‌ها هرکجا کم آوردند و منطقشان کارساز نبود، به خدا و مذهب چنگ می‌اندازند، چیزی نگفت، با دو دستش کش را دور موها محکم‌تر کرد و نفسش را با صدای بلند بیرون داد و رفت تا چند استکان چای بریزد. عذرا خانم زنِ سن و سال‌دار و محترمی‌بود. نمی‌شد مستقیما با او مخالفت کرد. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
787
عذرا خانم گوشه‌ی چادر را به دهانش گرفت و با دست راستش سینی برنج را تکانی داد و گفت: زن خوب است سازگار باشد و خرج نتراشد و صرفه‌جویی کند و یکیِ شوهرش را دوتا کند. چه معنی دارد سرکشی کند و هر روز به خودش ور برود و صبح تا شب وسط خانه بالاپایین بپرد و هیکل بتراشد و محض کمک‌خرج خانواده هیچ کاری نکند! راضیه خانم موهایش را پیچید و بالا برد و کش‌موی منجوق‌دوزی شده را از لای دندانش برداشت گفت: "نفست از جای گرم بیرون می‌آیدها عذرا خانم! شاید هم مرد باانصافی داشته‌ای و زخم‌خورده نیستی! وقتی وسط عصبانیت یک جمله‌ی "چقدر چاق شدی" از شوهرت بشنوی و ببینی همان پول‌هایی که با زور و زحمت و با نخوردن و نگشتن جمع کرده‌بودی خرج کسی به غیر از خودت شده، می‌فهمی که باید هم اندامت را خوب نگه داری هم بیش از جمع کردن، در فکرِ به خوشی خرج کردنش باشی؛ اول و آخر به خاطر خودت و سلامت جسم و روان خودت و بعدا بخاطر اینکه سخت است در جوار زنی که خودش را اینهمه دوست دارد و برای خودش وقت می‌گذارد و به خودش توجه می‌کند، به زن دیگری حتی بخواهند فکر کنند یا نادیده‌اش بگیرند و کم حسابش کنند. دنیاست عذراخانم، باید واقع‌بین بود و بجای آنچه باید باشد، آنچه هست را دید و قضاوت کرد! عذرا خانم توی قسمت خالی سینی انعکاس چهره‌ی درهم شکسته‌ی خودش را دید، موهای جوگندمیِ آشفته‌اش را داد زیر روسری، به تمام سال‌هایی که از خودش گذشته‌بود تا زنِ خوبی باشد فکر کرد، آه کوتاهی کشید و گفت: خب به‌هرحال...همیشه هم اینجوری نیست که تو می‌گویی، من فکر می‌کنم زن باید قانع و بساز باشد، اینجوری خدا هم راضی‌تر است. راضیه خانم که می‌دانست آدم‌ها هرکجا کم آوردند و منطقشان کارساز نبود، به خدا و مذهب چنگ می‌اندازند، چیزی نگفت و با دو دست موهایش را کشید و کش را دور موها محکم‌تر کرد. عذرا خانم زن سن و سال‌دار و محترمی‌بود. نمی‌شد مستقیما با او مخالفت کرد. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
1
عذرا خانم گوشه‌ی چادر را به دهانش گرفت و با دست راستش سینی برنج را تکانی داد و گفت: زن خوب است سازگار باشد و خرج نتراشد و صرفه‌جویی کند و یکیِ شوهرش را دوتا کند. چه معنی دارد سرکشی کند و هر روز به خودش ور برود و صبح تا شب وسط خانه بالاپایین بپرد و هیکل بتراشد و محض کمک‌خرج خانواده هیچ کاری نکند! راضیه خانم موهایش را پیچید و بالا برد و کش‌موی منجوق‌دوزی شده را از لای دندانش برداشت گفت: "نفست از جای گرم بیرون می‌آیدها عذرا خانم! شاید هم مرد باانصافی داشته‌ای و زخم‌خورده نیستی! وقتی وسط عصبانیت یک جمله‌ی "چقدر چاق شدی" از شوهرت بشنوی و ببینی همان پول‌هایی که با زور و زحمت و با نخوردن و نگشتن جمع کرده‌بودی خرج کسی به غیر از خودت شده، می‌فهمی که باید هم اندامت را خوب نگه داری هم بیش از جمع کردن، در فکرِ به خوشی خرج کردنش باشی؛ اول و آخر به خاطر خودت و سلامت جسم و روان خودت و بعدا بخاطر اینکه سخت است در جوار زنی که خودش را اینهمه دوست دارد و برای خودش وقت می‌گذارد و به خودش توجه می‌کند، به زن دیگری حتی بخواهند فکر کنند یا نادیده‌اش بگیرند و کم حسابش کنند. دنیاست عذراخانم، باید واقع‌بین بود و بجای آنچه باید باشد، آنچه هست را دید و قضاوت کرد! عذرا خانم توی قسمت خالی سینی انعکاس چهره‌ی درهم شکسته‌ی خودش را دید، موهای جوگندمیِ آشفته‌اش را داد زیر روسری، به تمام سال‌هایی که از خودش گذشته‌بود تا زنِ خوبی باشد فکر کرد، آه کوتاهی کشید و گفت: خب به‌هرحال...همیشه هم اینجوری نیست که تو می‌گویی، من فکر می‌کنم زن باید قانع و بساز باشد، اینجوری خدا هم راضی‌تر است. راضیه خانم که می‌دانست آدم‌ها هرکجا کم آوردند و منطقشان کارساز نبود، به خدا و مذهب چنگ می‌اندازند، چیزی نگفت و با دو دست موهایش را کشید و کش را دور موها محکم‌تر کرد. عذرا خانم زن سن و سال‌دار و محترمی‌بود. نمی‌شد مستقیما با او مخالفت کرد. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
1
‏«صبح تا شب به هر نحوی می‌گذشت، اما وقتی که شب می‌آمد، همه‌ی غصه‌ها و رنج‌ها می‌آمدند.» - عباس معروفی
Hammasini ko'rsatish...
983
خدایا! تو را شکر می‌کنم که برای من بهترین‌ها را مقدر کرده‌ای. تو را شکر می‌کنم که به من قدرت و جسارت و نبوغ بخشیده‌ای و درک و فهم‌ِ این‌که بدانم با توانایی‌هایی که به من بخشیده‌ای چه دستاوردهایی را خلق کنم. تو را شکر می‌کنم که همیشه بوده‌ای، هستی و خواهی‌بود و من در همه‌حال حضور تو را حس می‌کنم و هیچ‌زمانی نبوده که بی‌پناه باشم و احساس تنهایی کنم. هیچ‌زمانی نبوده که احساس کنم کسی در جهان بهتر از تو می‌تواند مرا دوست بدارد، مراقب من باشد و مرا حمایت کند. خدایا تو را شکر می‌کنم بابت دیروز، امروز، فردا و هر اتفاق خوشایندی که برای من افتاد و هر خیری که به من رسید و بوی دست‌های مهربان تو را می‌داد. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
1 384
خدایا! تو را شکر می‌کنم که برای من بهترین‌ها را مقدر کرده‌ای. تو را شکر می‌کنم که به من قدرت و جسارت و نبوغ بخشیده‌ای و درک و فهم‌ِ این‌که بدانم با توانایی‌هایی که به من بخشیده‌ای چه دستاوردهایی را خلق کنم. تو را شکر می‌کنم که همیشه بوده‌ای، هستی و خواهی‌بود و من در همه‌حال حضور تو را حس می‌کنم و هیچ‌زمانی نبوده که بی‌پناه باشم و احساس تنهایی کنم. هیچ‌زمانی نبوده که احساس کنم کسی در جهان بهتر از تو می‌تواند مرا دوست بدارد، مراقب من باشد و مرا حمایت کند. خدایا تو را شکر می‌کنم بابت دیروز، امروز، فردا و هر اتفاق خوشایندی که برای من افتاد و هر خیری که به من رسید و بوی دست‌های مهربان تو را می‌داد. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
در این لحظه احساس می‌کنم صدایی مناسب برای آهسته شعر خواندن دارم. برای حرف‌هایی که باید آهسته گفت...
Hammasini ko'rsatish...
874
پیر شدن درست از همان‌جایی شروع می‌شود که دیگر گریه‌ات نمی‌آید! از همان‌جایی که پوست کلفت کرده‌ای و گریه نمی‌کنی! به خودت می‌پیچی از درد و گریه نمی‌کنی! بدترین رنج‌ها به تو هجوم می‌آوردند و گریه نمی‌کنی! ذره ذره از درون متلاشی می‌شوی و تحلیل می‌روی و گریه نمی‌کنی! که روح و جسم و جانت را می‌دهی تا در ازای آن موجه به نظر برسی و محکم بمانی و بغض‌های نگریسته‌ات می‌شوند تار موهایی سفیدتر، چین‌ها و ترک‌هایی بیشتر و اسم این انکارِ آسیب‌زا را گذاشته‌ای؛ قوی بودن!!! #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
1 118
«من یاد گرفته‌ام که هیچ فرقی نمی‌کند چه قدر خوب و وفادار باشم، زیرا همیشه کسانی هستند ‌که لیاقتش را ندارند.» - کریستین‌ بوبن
Hammasini ko'rsatish...
1 643
عزیزم! کاش هیچ‌وقت به من نمی‌گفتی قوی هستم، تا خیلی‌چیزها را تحمل نمی‌کردم و کار را به جایی نمی‌رساندم که عمر و جانم تحلیل رفته و هیچ‌چیز هم درست نشده. کاش نمی‌گفتی تا بیشتر از مسئولیت و توان و نقشم مایه نمی‌گذاشتم و یک‌طرفه تلاش نمی‌کردم همه چیز را درست کنم. کاش هیچ‌وقت نمی‌گفتی قوی هستم تا به وقتش؛ هم گریه می‌کردم، هم پناه می‌بردم، هم می‌زدم زیر میزهای اشتباهی که دور آن‌ها نشسته‌بودم و فکر می‌کردم اگر خیلی چیزها این وسط درست نیست، این منم که موظفم بمانم و بسوزم و همه چیز را درست کنم. کاش یادم داده‌بودی به وقتش؛ نخواهم و پس بزنم و ترک کنم. نه اینکه به هر قیمتی بمانم و بجنگم و آبرو داری کنم. به خدا ظلم است خیلی از "تو قوی هستی" گفتن‌ها. ظلم است خیلی از دلداری‌ها و حقیقت را نگفتن‌ها. خیلی از ترغیب کردنِ آدم‌ها به ماندن و ساختن‌ها و به روی خود نیاوردن‌ها. خیلی از تشویق کردن‌ها؛ وقتی که آدم‌ها با زجر و عذاب، باری روی دوششان گذاشته‌اند که اصلا مال شانه‌ی آن‌ها نیست و دارد واضحا نابودشان می‌کند، حتی اگر به نتایج خوشایندی هم ختم شود. با احتیاط به آدم‌ها بگویید قوی بمانند، که شاید در برخی لحظات، "قوی بودن" بزرگترین تصمیم اشتباهی باشد که یک آدم در زندگی‌اش می‌تواند بگیرد و خودش را به واسطه‌ی همان تصمیم، نابود کند. #نرگس_صرافیان_طوفان @narges_sarrafian_toofan
Hammasini ko'rsatish...
739
آن‌که رفته هم روزی برمی‌گردد، اما آن روز تو دیگر آدم سابق نیستی که بودنش را بپذیری.
Hammasini ko'rsatish...
1 606