بهـشتِ مـن
Kanalga Telegram’da o‘tish
عشق آن است : که یوسف بخورد شلاقی درد تا مغز و سر و جان زلیخا برود:)
Ko'proq ko'rsatish2025 yil raqamlarda

203 318
Obunachilar
-29724 soatlar
-1 7487 kunlar
-7 73330 kunlar
Postlar arxiv
من نه میتوانم این دنیا را عوض کنم،
نه این را که هست بپذیرم.
Photo unavailableShow in Telegram
من صبح شنبه خطاب به آلارم گوشیم:
🤍 @TheMrBeen
خندیدم تا وانمود کنم حالم خوبه
گریه کردم تا سبک شم
به خواب پناه بردم تا از رنجام بگذرم.
اما بارِ غم
همچنان داره رو قلب من سنگینی میکنه.
از یجایی به بعد ترجیح دادم تو ذهن همه مقصر باشم تا اینکه قانعشون کنم.
دیگه کمکی نکردم، دعوتی نکردم، زنگی نزدم، فهمیدم رفیق واقعی من بودم، نه اونها.
بَرایِ هَمیشه؛
وُجوُدِ توُ بهترین اِتفاق خواهَد بوُد:)♾️🤍
بعضیا انقدر برام عزیز بودن که وقتی از چشمم افتادن،خودم بیشتر غصه خوردم :)
Photo unavailableShow in Telegram
من از هر لحظه کنارِ تو بودن لذت میبرم خوشگله:
-قشنگیش به اینه که اگه طرف بد بود
ولش نکنی بری
کنارش بمونی، جمع و جورش کنی...
لازم بود خيلی جدیتر برخورد كنی ولی درستش کنی.
دوست داشتن و موندن با کسی که هیچ عیب و ایرادی نداره که هنر نیست!
در پاسخ این پیام نوشت:
ایکاش به من شاخهگلی از تو میرویید تاتمام خشکیدهمرز های وجودم گلستان میشد..
ایکاش به من شاخهگلی از تو میرویید تاتمام خشکیدهمرز های وجودم گلستان میشد..
صداش بزن: خورشید من.
خورشید من، یعنی با تو هر روزم روشنتر از دیروزه.
