روانــشـناســـے زنـــدگـــــے🌙
رفتن به کانال در Telegram
﷽ 🕊 تخصصی ترین کانال روانشناسی♥ طرح های تبلیغاتی ارزان↓ @nafis_tr66 . . استفاده ازپستها مجاز است> مهم احساس خوبیست که برجا میماند ♥ . . . . . اینستاگرام ادمین↓ https://instagram.com/_u/nafistr66 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نمایش بیشتر2025 سال در اعداد

61 212
مشترکین
-25824 ساعت
+2 0717 روز
+24630 روز
آرشیو پست ها
Repost from TgId: 1046251118
⁉️با کیفیت ترین تورهای لحظه آخری
🔥با امکان اقساط بلند مدت👇
🪻تور کامل کیش👈۸،۹۹۰،۰۰۰ت
🪷تور کامل مشهد👈۷،۷۹۰،۰۰۰ت
🪻تور کامل قشم👈۹،۹۹۰،۰۰۰ت
🪷تورکامل استانبول(آل)👈۲۰،۹۹۰،۰۰۰ت
🪻تورکامل گرجستان👈۱۹،۹۹،۰۰۰ت
🪷تورکامل ارمنستان👈۱۸،۹۹۰،۰۰۰ت
🌹تور نوروزی استانبول👈۲۹،۹۹۰،۰۰۰ت
🌹تور نوروزی آنتالیا👈۴۱،۹۹۰،۰۰۰ت
🪻تورکامل دبی👈۳۳،۹۹۰،۰۰۰ت
🪷تور کامل عمان👈۲۴،۹۹۰،۰۰۰ت
🪻تورکامل تایلند👈۶۸،۹۹۰،۰۰۰ت
🪷تور کامل هند👈 ۹۴،۹۹۰،۰۰۰ت
🪻تور کامل مالزی👈۷۴،۹۹۰،۰۰۰ت
✅همه تورها کامل: پرواز+هتل+ترانسفر و ...
☎️ 02149773000
🤩آفرهای لحظه آخری تورها👇
🆔 @qasrtravelll
💎قصرمرواریدآریا💎
01:39
Video unavailableShow in Telegram
چرا ما وقتی به تازگی با یه نفر اشنا میشیم با اینکه نشونه هایی رو میبینیم که اون شخص برامون مناسب نیست بازم ادامه میدیم؟
❤️| https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z
AQN9bbWX_FfoQoUEn1Viq8ntezynjoyh4K5MNIO3eu1EmcPfNdTUcdZnmkepfql.mp46.82 MB
00:50
Video unavailableShow in Telegram
اگه کارات دقیقه ۹۰خراب میشه
اگه کارات شده وظیفههه
اگه خیانت دیدی چکار کنی ؟
اگه محبت نمی بینی و دستت نمک نداره
اگرررر با مرد خودشیفته هستی
اگر بد دهنی میکنه
اگر برای پول دادن منت میزاره
🧿اینجا اونقدر مطالب بدرد بخور یادمیگیری...👇👇👇👇
@ghanon_reaidan کانالم
@Admiin_moj آیدی من
.
4.34 MB
#صنم
#قسمت_شصتوهفتم
من دلم نمیخواد رومون تو روی هم باز بشه برای همین مجبورم چاک دهانم ببندم و خودم بار زندگی به دوش بکشم.سالار خان سری تکون داد و حرفی نزد...ننه سکینه بلند شد و گفت برم برات چای بیارم از سر و روت خستگی میباره دستش گرفتمُ گفتم: نه ننه جان مهری الان میاد خودش میاره شما بشین.از اون روز چشمِ ننه سکینه و سالار خان به روی کردارِ علی باز شد و رفتارشون خیلی بهتر از قبل شد طوری که دلم نمیخواست از پیششون برم،بعد از چند روز که رفتن، دم رفتن سالار خان چند اسکناس تا کرده بود و زیرِ کناره گذاشته بود.روز ها میگذشتن و آذر داخلِ ماهِ هفتمه بارداریش بود،صبح زود بیدار شدم دیگ آش رو بار بزارم که وقتی درِ دیگ برداشتم بااستشمامِ بوی آش عوق زدم و هر چی خورده و نخورده بودم بالا آوردم . پیش خودم گفتم حتما سردیم کرده و یامسموم شدم اما هر بار که بوی آش به سرم میخورد بالا میآوردم و عووق میزدم، علی که بیرون امده بود تا سرکار بره با دیدنم پا تند کرد طرفم و کمکم کرد بشینم لبِ سنگفرش، علی با نگرانی گفت
- چت شده ؟!رنگ روت عینِ زردچوبه زرد و نزار شده امروز بمون خونه جایی نرو، یه کم به خودت استراحت بده با بی رمقی گفتم: باشه امروز کاری نمیکنم ولی باید قبل استراحت این دیگ اش ببرم میدون بفروشم خراب میشه حیفه علی کلافه گفت: نمیدونم چی بگم برای منه میگه همش بریز بیرون یا بده در و همسایه،اما چون میشناسمت چقدر یه دنده و کله شقی کاریت ندارم، اگه صاحبکارم مرخصی میداد میموندم خودم میرفتم میفروختمشون اما میدونی دنبال بهونه است پرتم کنه بیرون.با دستم موهاشُ بهم ریختم و با خنده که بیشتر فقط لبم کش امده بود گفتم
- تو برو نگران من نباش بابا من خودم طبیبم خیر سرم یه چی الان میخورم رو به راه میشم علی فرق باعشق نگام کرد ورفت. مهری صدا زدم برام چای نبات درست کرد خوردم یه کم قوت گرفتم، پا شدم برم زودتر میدون تا زودتر فروش برن بیام خونه، با خودم که رودربایستی نداشتم اصلا حال و احوالم میزون نبوداز شانس امروز دیر تر از همیشه کارم طول کشید حیرون شدم دیگه کمی اش ته قابلمه مونده بود که گفتم میبرم میدمشون به اکرم خانم، به زور پاهام دنبال خودم کشوندم تا برسم خونه، به مهری که محض رسیدنم کمکم امده بود تا قابلمه از روی چرخ دستی برداریم،گفتم: ننه جان از این آش هایی که مونده مقداری برای اکرم خانم ببر بقیشم بزار برای خودمون
- چشم ننه...مستقیم سمتِ اتاق خواب رفتم و پتویی برداشتمُ به زیرش خزیدم و فقط چند ثانیه نیاز بود تا به خواب عمیق برم..بیدار که شدم نزدیک غروب بود و حالم بهتراما شب دوباره با استشمامِ بوی آبگوشتی که مهری بار گذاشته بود حالم بد شد و بدو لبِ حوض رفتم،علی نگران گفت: چرا بهتر نشدی ماه صنم بازوم رو به طرف خودش گرفت تا تکیه بدم بهش،یه دفعه مثل اینکه چیزی یادش آمده باشه گفت: نکنه آبستنی ماه صنم هان؟!به خودم آمدم،چطور متوجه نشده بودم که چند وقت از آخرین ماهیانه ام گذشته، یعنی من الان بچه ی علیُ تو شکمم دارم از عشقم!!قطره ی درشتی اشک به روی گونه ام سُر خورد، علی ترسیده از حالتم تکونم داد و گفت: چی شد؟ چرا اینجوری شدی،میگم خوبی هان!
همینجور که میخِ صورتش بودم گفتم علی فکر کنم باردارم علی چند لحظه تکون نخورد ولی بعدش به خودش آمد و گفت: خداروشکر که تو داری منُ پدر میکنی، بعد داد زد مهری دخترم بدو بیا داری آبجی دار یا داداش دار میشی مهری که لب ایوون بود با خنده به طرفمون آمد و بهمون چسبید رو به علی گفتم خجالت بکش مرد گنده حیا کن عه همه مَردم خبردار شدن سر شبی علی سرمست از این خبر میخندید و من با هر خندهاش چند بار در دلم دورش میگشتم و خودمُ براش قربانی میکردم.
از روز بعد علی ازم قول گرفت دیگه واسه فروختن حلیم و آش کاری نکنم و کامل استراحت کنم منم با جان و دل قبول کردم فقط برای مداوا یا قابله گری که در خونه به دنبالم میاومدن میرفتم، مهری خیلی خوشحال بود که هم خاله میشه و هم آبجی دار یا داداش دار.آذر با شنیدن خبر بارداریم اونقدر خندید که گفتم الان زایمان زودرس میگیره میگفت: ننه تو چرا هی با من مسابقه میذاری مگه رقیبم مهری هم کم نمیداشت میگفت: وا آبجی جاری هم هستین جاری عقربِ زیر قالی.و باز با حرفش لبخند به لبمون میآورد از خدا میخواستم همه چیز به خوشی پیش بره و منم از این به بعد روی خوشیُ ببینم اما.دو ماه گذشت تا اینکه دوباره هوا سرد شد و زمستون از راه رسید،علی دوباره بنای سوزِ سرما و سختیِ کار در این آب و هوا گذاشت و هر روز نیم ساعت و گاهی یه ساعت زودتر به خونه میاومد،میدونستم همهی اینا مقدمه چینی برای دوباره از زیر کار در رفتنه.
ادامه دارد...
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
❤️
❤ 11🎄 1
01:00
Video unavailableShow in Telegram
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️🔥đ5
✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔 @ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
همیشه وصل، همیشه @xproxy👑
22.68 MB
❤ 2
01:58
Video unavailableShow in Telegram
سیلف لاو یعنی کار عمیق روی خودت؛
شناختن خودت، مراقبت از حالت، ساختن زندگی قشنگتر و گوش دادن به احساساتت.
وقتی روی خودت کار میکنی، کمکم میفهمی همونطوری که هستی «کافی» هستی.
اونوقته که دیگه نه خودتو با کسی مقایسه میکنی
و نه نیاز داری خودت رو برای کسی عوض کنی ✨
❤️| t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
get.mp413.17 MB
❤ 1
00:59
Video unavailableShow in Telegram
❤️اگر با عوارض و مشکلات تورم پروستات درگیری! قبل از رسیدن به مراحل خطرناک، حتما ویدئو رو ببین!
😍 @farteb
😀 farteb.com
Prostate New Cover Dey 1404-1.mp42.80 MB
#صنم
#قسمت_شصتوششم
و تمومِ لباس های نوزادی که این چند وقت برای بچه ی آذر دوخته و خریده بودم داخلِ بقچه گذاشتم و از ترشی و خوراکی های نوبرانه ای که داخل خونه داشتم جمع کردم شاید دل بچهم بخواد و پولی چیزی نداشته باشن.خیلی زود به همون خونه ی قبلیمون رسیدیم،پشت درب نفسی کشیدم وکلون به صدا آوردم
طولی نکشید که صدای لخ لخ دمپاییهای آذر از پشت درب امد کیه کیه کنان درب باز کرد که با دیدن ما پشت درب تعجب کرد،اما من از دیدنِ دخترم تو لباس حاملگی با شکم کوچولوش از شور شعف در حال غش بودم چشمانِ هر دومون پر از اشک شده بود، برخلاف تصورم که الان آذر با دیدنمون داد و غال میکنه،خودش با چشمانی تر جلو آمد و منو به آغوش کشید و تو بغلم شروع به هق هق کرد،من که فکر نمیکردم آذر اینجوری دلتنگم باشه شوکه شده بودم، بعد از لحاظاتی به خودم آمدم و شروع کردم به بوسیدنش مهری با غر غر گفت خوبه خوبه چقدر فس فس میکنین شما ها خشکم زد اینجا آذر از بغلِ من بیرون آمد
و خواهرشُ غرق بوسه کرد. آذر سرشُ روی پاهام گذاشته بود و در حالی که گریه میکرد گفت: ننه از وقتی حامله شدم خیلی دلتنگت شده بودم هر شب با گریه میخوابیدم فکر نمیکردم بعد از اون رفتارم بیای پیشم،همین خیلی عذابم میدادموهاشُ نوازش کردم و گفتم: هر چی بوده گذشته الان که دور همیم تو باید به فکر بچهت باشی و کمتر آبغوره بگیری خانم خانما آذر سرشُ از روی پام برداشت و با خنده سراغِ لواشک و ترشی هایی که براش آورده بودم رفت و با ولع شروع کرد خوردن،مهری رو بهش گفت وووو چقدر ندیده بازی درمیاری تو آذر با دهان پر گفت: نمیدونی چقدرر دلم ترشیجات میخواد که ....با خنده رو بهش گفتم مبارکه اینجور که اندر احوالاتت نشون میده بچهت حتما دخترهدآذر باتعجب گفت: واقعا ننه؟!!اخ جون دختر خیلی دوست داریم قراره اگه دختر بشه اسمش بزاریم شیرین.با آوردن اسم شیرین،خاطرات تلخی که از مرگِ شیرین عزیزم بود مثل تازیانه به صورتم خوردن و ناخودآگاه اشکمُ درآوردن میون گریهام
به آذر گفتم: نه یه اسم دیگه انتخاب کن دلم نمیخواد هر وقت این اسم صدا میزنم خاطرات تلخه گذشته یادآورم بشن آذر کمی سکوت کرد و به آرومی گفت: آره ننه حواسم نبود معذرت میخوام یه اسم دیگه انتخاب میکنیم.تا نزدیک شب که احمد میاومد کنار هم بودیم و پس از آمدنِ احمد به خونه برگشتیم و هر چی آذر اصرار کرد نموندم،قرار شد یه هفته دیگه که احمد به ماموریت میره به دنبال آذر برم و پیش خودم بیارمش.شب با آب و تاب جریانات امروز رو برای علی تعریف کردم علی با خنده که زیباترش میکردگفت:
- وااای چه شود جاری ها آشتی کردن خدا به دادِ منُ داداشم برسه مشتی حواله ی بازوش کردم که صدای خنده ی علی و مهری به هوا رفت.از اون روز به بعد رفت و آمدِ ما شروع شد و اکثرا کنار هم بودیم
و من از تک تک لحظاتی که کنار هم بودیم استفاده میکردم.علی چند روز بود دوباره بعد از سه ماه به بهانه ای کارش ول کرده بود و تو خونه نشسته بود،میدونستم جر و بحث بی فایده است
زیاد دم پرش نمیشدم،از شانس خوب یا بدم برای اولین بار سالار خان و ننه سکینه و خواهر بزرگترش به خونمون اومدن و من تا ظهر مشغولِ طبابت و قابله گری بودم و از اون بعد مشغوله مهمون داری،اگه مهری نبودحسابی کم میاوردم،از طرفی دلم نمیخواست وقتی مهمان دارم دنبال کارِ بیرون برم اما چون با عجز و التماس به درب خونه میاومدن دلم نمیاومد ناامیدشون کنم و از اونجایی علی بس تو خونه نشسته بود و با ننه باباش گل میگفت گل میشنید مجبور بودم سراغِ کار برم.پشت درب اتاق بودم
میخاستم وارد اتاق بشم که با شنیدنِ حرف ننه سکینه مکث کردمُ بی صدا ایستادم، ننه سکینه که همچنان با من سر سنگین مثل قبل رفتار میکرد الان به سالار خان میگفت من نمیدونم این پسر به کی رفته بار ها از احمد شنیده بودم که چند وقت یه بار کارشُ ول میکنه و زیاد کاری نیست اما باور نمیکردم آخه مرد چیزی بهش بگوزشته این زن بره دنبال کار اونوقت مردش بشینه تو خونه و پا رو پا بزاره از اینکه اینجوری ازم دفاع کرده بود و متوجه شده بود علی چجور مردی هست خیلی خوشحال شدم و راهمو دوباره به طرف حیاط کج کردم تا کمی بعد تر برم دقایقی بعد با صدای بلند سلام کردم و واردِ پذیرایی شدم،ننه سکینه بعد از مدت ها با لبخند جواب سلامم داد و گفت
- علیکم ننه خسته نباشی چرا اینقدر دیر کردی؟!منم که فهمیده بودم بالاخره متوجه ی رفتار و کردارِ علی شدن با سربه زیری گفتم زندگی خرج داره برای اینکه دستم جلوی بقیه دراز نباشه مجبورم کار کنم و تا دیر وقت دربه درِ خونه ی مردم باشم.سالار خان تسبیحِ شب چراغِ تو دستشُ محکم یه دور چرخوند و گفت
- الله اکبر مگه تو شوهر نداری که به فکرِ خرج و مخارجِ زندگیتون باشه؟با آرامش به پُشتی تکیه دادم و گفتم: علی چند وقتی یه بار سرکار نمیره
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
❤️
❤ 12👍 1
.
🔮انواع دعا,طلسم ،سنگها و انگشترهای رحمانی موکلدار با ضمانت کتبی برگشت هزینه و مهر فروشگاه🔮
جذب وبازگشت معشوق♥️فروش ملک یک روزه🎋گشایش کار.رزق و روزی و جذب ثروت🧿باطل سحر،جادو و دفع همزاد🧑⚕درمان ناباروری و بیماریهای لاعلاج🧑🦽گشایش بخت🌺
💜انواع فال، طالع، سرکتاب و...(#رایگان)
💜سنگ شانس و ماه تولد(#رایگان)
💜مشاوره با استاد (#رایگان)
💜هزینه ارسال (#رایگان)
💜کلیه خدمات وتحویل بسته (#درب_منزل)👇👇⁵
☎️ 09199884477
🆔 @seyed_abbas1340
🧑💻 https://t.me/seyed_abbas40
Photo unavailableShow in Telegram
6 تا اتفاقی که در بدنتون می افته از زمانیکه شروع کنید هرروز یه لیوان اب کرفس بخورید:
_بینایی رو بهبود میبخشه
_ریسک سرطان رو کاهش میده
_مواد غذایی اسیدی رو خنثی میکنه.مصرف زیاد غذای اسیدی می تواند باعث بروز انواع مشکلات سلامتی مانند زوال استخوان ، سنگ کلیه و مشکلات کبدی و قلبی شود.
_سرشار از پتاسیمه و تعادل اب بدن رو حفظ میکنه
_قند خون را به شدت کاهش میدهد
_کرفس منبع فولات است. یک عنصر اساسی برای گلبول های قرمز و سفید در مغز استخوان ،همچنین در تبدیل کربوهیدرات ها به انرژی ، تجزیه پروتئین و تولید DNA نقش مهمی دارد. فقط یک فنجان آب کرفس حاوی 145 میکروگرم فولات است
قسمت انتهایی کرفس رو تو سطل اشغال نندازید. بذاریدش داخل آب بعد ازچند روز متوجه شاخه های جدیدی میشید که جوانه زده. صبر کنید تا کاملاً رشد کند. و بعد دوباره این کارو تکرا کنید.
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
❤ 2
یه «دوست دارم» با لحن صدات،طلبمه :)
بفرست برا کسی که دوستش داری 🤍🫂
2.45 KB
✨دانلود کامل موزیک ✨
00:13
Video unavailableShow in Telegram
هوای خودتون رو داشته باشید،
دیر اعتماد کنید، زود وابسته نشید،
ورزش کنید و هر چیزی که تموم
شده رو رها کنید. در نهایت، زندگی
همیشه جلو میره، حتی اگه شما گیر
کنید.
❤️| https://t.me/+PAMvx-g5HM7no9_Z
video5954214665.mp42.00 MB
❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
💰 وام آسان و فوری 💎
🔴تعداد محدود ⁵'¹⁰
✅ وام فوری تا 1 میلیارد تومان
✅ سود 2 درصد
✅ شرایط آسان و سریع برای دریافت
✅ بازپرداخت تا 60 ماه
📞جهت مشاوره رایگان و کسب اطلاعات بیشتر:
✉️ پیامک نام و نام خانوادگی به سامانه 30007155
بمب های قوی چربی سوز که به طرز عجیبی لاغرتان می کند :
_سیر
سیر را همراه با آبلیمو و آب گرم مخلوط کنید، زیرا سیر یکی از بهترین راهها برای کاهش چربیها و کلسترول بد و افزایش کلسترول خوب بدن است.
_آبلیمو
آبلیمو را با آب ولرم مخلوط کرده و میل کنید این کار به هضم غذا کمک میکند و حرکات روده را بهبود میبخشد همچنین آبلیمو متابولیسم بدن را افزایش میدهد
_کلم
کلم یک سم زدای قوی است و باعث کاهش چربی شکم و پهلو می شود
_چای سبز
شما میتوانید با اضافه کردن آبلیمو به چای سبز چربی سوزی را 2 برابر کنید.
_دارچین
دارچین کاهش دهنده چربی شکم و پهلو است و بهتر است آن را با عسل و آب گرم مخلوط کنید و با معده خالی بنوشید
_گشنیز
گشنیز یک داروی طبیعی عالی برای رفع نفخ معده است.
t.me/ravanshenasiravansabz ✨
🌐 instagram.com/nafistr66
👌 2
تا حالا جارو شارژی با همچین مکش بالایی دیده بودی؟!🤯
✅ کاربردی ترین وسیله در خانه 👌
✅ هر جایی رو میتونی باهاش تمیز کنی 😎
مناسب برای خودرو : تمام خودروها 🚘
💰قیمت: 699,000 تومان
🔥تخفیف ویژه: فقط 598,000 تومان!
❌پرداخت درب منزل❌
✅سه روز ضمانت تعویض.
📩 سفارش از👇
https://takstoree.sabzgostar.net/FastCart/smscart/5808
۳۲۱
1.89 MB
