fa
Feedback
[ Cafe Dialectic ]

[ Cafe Dialectic ]

رفتن به کانال در Telegram

نمایش بیشتر
2025 سال در اعدادsnowflakes fon
card fon
170 549
مشترکین
-17024 ساعت
-1 1557 روز
-5 50530 روز
آرشیو پست ها
بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید عمری‌ ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است! بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است! جون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است حسین دهلوی
نمایش همه...
احساس، انگیزه و حال خوب رو با ما تجربه کن؛ 📃 پست‌های انگیزشی، ادبی، اجتماعی 🎧 بیکلام های زیبا و شبانه 🎵 موسیقی و ترانه‌های دلخواهتون 📜 همراه با کپشنهای خاص و عاشقانه
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
♦️اگر اهل؛ شعر، ادبیات و موسیقی خوب هستی‼️ ♦️این کانال مخصوص شماست ♡ 👇👇 ✨https://t.me/foryou684https://t.me/foryou684
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
«ما لا یُحکی، یُبکی» ‏آن‌چه گفته نمی‌‌شود، اشک می‌شود..
نمایش همه...
به جای اینکه بهش بگی چقدر خوشگلی بگو: ‌اهل معنی همه از حالت من حیرانند بس که حیرت‌زده‌ صورت زیبای توام... فروغ بسطامی
نمایش همه...
‏ رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد ‏ناامیدی خبری نیست که یکبار آری ‏⁧صائب تبریزی
نمایش همه...
‏ رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد ‏ناامیدی خبری نیست که یکبار آری ‏⁧صائب تبریزی
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
کِشم آهی که گردون را بسوزم باباطاهر
نمایش همه...
به دریایِ غمت غرقم گریزان از همه خلقم... سعدی
نمایش همه...
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست سلمان ساوجی
نمایش همه...
وقتی میخواید از طرفتون بپرسید چرا از دستتون ناراحته مثل سعدی بهش بگید: ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای؟" اونوقت قبل ازینکه بخواد توضیح بده آشتی کرده تموم شده رفته
نمایش همه...
اونجا که فاضل نظری میگه: هر کسی در دل من جایِ خودش را دارد جانشینِ تو در این سینه خداوند نشد❤️
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
این جان و دل و دیده پیِ دیدنِ اوست جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...   هوشنگ ابتهاج  
نمایش همه...
در دلم نیست به جز عهدِ تو پیمانِ کسی فیاض لاهیجی
نمایش همه...
شهاب زر نکشیدی شب سیاهم را گلی به سر نزدی آفتاب و ماهم را پرنده‌ای که به نام تو بود از لب من پرید و برد به همراه خود نگاهم را رسیده و نرسیده به اوج سوزاندی به هرم صاعقه‌ای بال مرغ آهم را بهار را به تمامی ندیده غارت کرد سموم فتنه به ناگه گل و گیاهم را مسیر خفته چنان در غبار آتش و دود که گم کند دلم و دیده راه و چاهم را به هر طریق که رفتم غم تو پیشاپیش کمین گرفته و بر بسته بود راهم را تمام عمر به رنج و شکنجه محکومم که می‌دهم همه تاوان اشتباهم را حسین منزوی
نمایش همه...
چو نیست چاره؛ ز بیچارگی صبور شدم. عارف قزوینی
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram